بایگانی ماهانه: ژانویه 1970

مده آ – کارمن – ماریا کالاس

نوشتن در مورد کسانی که عوام الناس نمیشناسند و آدم های سختی هستند …سخت …دشوار است .  ماریا کالاس را اولین بار در فیلم ( مده آ ) ی پازولینی دیدم . در دوره ی دانشجویی . . . مده آ … از آن کاراکترهای اساطیریی است که به زعم من سرشار از غم و عشقی عجیب و عجین با ماخولیا و شوریدگی …

ادامه نوشته »

مرثیه ای برای نغمه ثمینی

نغمه ی عزیزم بضاعت دنیای مجازی که وصل آدم ها را به سهولت پیوند داده ، تنها نوشته ای است که گه گاه از یاد میرود و گاهی به یادگار میماند . عجالتا ، به سبب دوری تو ، از همین جا میبوسمت و به شیوه ی معمول و مرسوم (( تسلیت میگویم )) که نمیدانم چقدر این (( تسلیت …

ادامه نوشته »

سرنوشت یک نقاشی

یک ) شب بود . کوه ها تا خود ستاره ها بالا رفته بودند . سربالایی را پیاده میامدم . کوچه تاریک بود مثل قیر . باد میوزید لای شاخ برگ درخت ها . صدای به هم خوردن برگ ها . وسط کوچه نور افتاده بود . نور از آشپرخانه ی خانه ای بیرون زده بود که بیرون پنجره اش …

ادامه نوشته »

فال

    بوی قهوه تمام اتاق را پر کرده بود . زن ورق ها را جلو روش این ور و آن ور میکرد و من قهوه ی تلخم را میخوردم . نگاهم به پشت سر زن بود . به آینه ای که کاملا مشخص بود مال دوره ی قاجار است و حاشه اش را قبلا در آینه کاری خانه ی …

ادامه نوشته »

مختارنامه یا سوهان روح ؟

یه تلفن باید بزنم به فرانکفورت . . . قرار میذارم . . . بعد تلفن میزنم به ناشرم . . . رمانم با وجود اصلاح شدن اصلاحیه ها هنوز مجوزش نیومده . . . یکی از استادهای دانشگاهم صبح زنگ زده روی انسرینگ ماشین موبایلم و یک دقیقه سکوت کرده . . . موهام رو که هاشوری از قرمز …

ادامه نوشته »

میل گنگی به مردن

ساعت چهار صبحه . یادم نیست چند بار قرص هام رو خوردم . برای همین دوباره میرم سراغ جعبه ی قرصها و دو تا دیگه برمیدارم و میندازم بالا . یه نگاه به لیست اسم های موبایلم میندازم . هیچ کدومشون من رو نمیشناسن . گاهی وقتی فیلم های کیمیایی رو میبینم … هر چقدر هم که بهش نقد داشته …

ادامه نوشته »

قصه پریا

  سلام گرم با بوی کافه موکا به آقای فریدون جیرانی عزیز عرضم به حضورتون استاد که …. اهم … این جانب برای برطرف شدن افسردگی های ناشی از آلودگی هوا و اشعه های عجیب غریبی که در فضاست و افسردگی های روزانه و خلاصه برای آزاد شدن کمپلکس های گره خورده ی روانی راهی پردیس سینمایی شدم و با …

ادامه نوشته »

بالاخره این زندگی مال کیه ؟

سلام توی این مدت که نبودم… نرفته بودم که بمیرم که گم بشم . . . گاهی سکوت لازمه .. عین سکوت هایی که توی میزان ها لا به لای چنگ و سیاه ها یه هو با یه نون برعکس سبز میشه . سکوت شنیدینه . کسی  نپرسید کجام ؟ چرا نمینویسم . چیزی که دیدم آدم های عشق به …

ادامه نوشته »

هذیان

هنوز داشت حرف میزد . داشت برای خودش نظر پراکنی میکرد و دست هاش رو تکون میداد . هنوز نمرده بود . سوزن هایی به باریکی مو را برداشته بودم و توی چشمهاش کرده بودم . از چشمها خون روان بود و چکان . هنوز داشت گردنش را به طرف من و گاهی به طرف تابلو ها میچرخاند و از …

ادامه نوشته »

تبلیغ راس و ریس کردن معامله آقایان و ضدش !

یکی از مهمترین مشکلات جامعه ی ما ، دست و پنجه نرم کردن آقایان با مشکلات لاینحل ج  نثی است . چیزی که این روزها بیشتر از همه چیز به چشم میخورد و هر کجا که بروی باز هم میبینیش ، تبلیغات نامحدود و رنگ ووارنگ و رنگین کمانی داروی راه حل مشکلات ج..آقایان هست . آقایان تبلیغات چی برای …

ادامه نوشته »