بایگانی ماهانه: ژانویه 1970

اتاق سیگار

تفلیس / گُرجستان میس شانزه لیزه کنار ِ شومینه دراز کشیده بود که یک نامه از زیر در خانه سُر خورد و آمد تو . در نامه نوشته شده بود که شما در قرعه کشی برنده شده اید و میتوانید به تفلیس بروید . میس شانزه لیزه که از شهر ِ خاکستری بی روحی که درش زندانی شده بود و میلیون ها …

ادامه نوشته »

گم شدن یا پیدایی !

ما به یک مهمونی دعوت شده بودیم . یک مهمونی که قرار بود توش بازی کنیم و نمایش اجرا کنیم و هر کسی در بدو ورودش باید تکست ِ خودش رو  و دیالوگ هایی رو که بهش میدادند رو میخوند و  اجرا میکرد . در جایی که گفته بودند مینشست . آخر شبِ این مهمانی ها همیشه به دعوا و …

ادامه نوشته »

ویتسک

ویتسک آشنایی با بوخنر ، زمانی که من دانشجوی نمایش بودم ، امری بود واجب و وضروری . مهم ترین نمایشنامه ی بوخنر با ترجمه ی کامران فانی را به سختی پیدا کردم و خواندم . شخصیت اصلی نمایش ، که اگر اسمش را بگذاریم ویتسک ! یک پروتاگونیست است،  به معنای پیش برنده ی نمایش و داستان و نه …

ادامه نوشته »

چیپس 1000 تومن

  راز ِ بقا  میدونم که این جا موش هم با عصا باید راه بره ، اما بی صدایی و خاموش موندن هم یک جوری شیکم سیری رو میرسونه . ببینم تو که داری این طوری نگام میکنی ، تو که دستکش توی دستت نیست و خارِ گل پوستِ  دستت رو خراش داده ، نگاهت رو هیچ جک و لطیفه ای …

ادامه نوشته »

شب های هند – Nocturne Indien

  شب های هند  کتاب شب های هند ، اثر ِ آنتونیو تابوکی ، با ترجمه ی سروش حبیبی را به سرعت خواندم ، مجبور شدم به دلیل ِ مشکلاتی که به لحاظ ِ ترجمه و ویرایش داشت ، بعضی قسمت ها را چند بار بخوانم . جدای از بحث ِ ادبیاتی پیرامون ِ همین مسئله ، کتاب ، راوی اول شخصی دارد که در …

ادامه نوشته »

سفرنامه ی هندوستان

هندوستان فرار از دست ِ فراز و نشیب ِ روزگار و کارزار ِ زار کننده ی حال و احوال ، به صرافت رفتن به هند انداختم ، شاید جایی دور ، شاید جایی پُر از انرژی های رویایی ، شاید که مُردن در هند ، سوختن و پودر شدن در باد ِ ان ویران شدن . سفر به هندوستان ، سفری بود ، با …

ادامه نوشته »

آینه های رو به رو + پیرمردی با بالهای بزرگ

آینه های رو به رو  شنیدم که در قحطی فیلم و خشکسالی اکران ، فیلمی با نام آینه های رو به رو شده است اکران . پس کلاه بر سر نهاده ، مانند ِ همه ی اوقات ، مو افشان کرده و با چند تن از یاران ِ جزیره ای به سینما سپیده رفتم . قیمت بلیط 2000 تومان بودو این اتفاق …

ادامه نوشته »

مهمان ناخوانده یا ملاقات

هیچ چیز شگفت انگیز تر از این نیست که نمایشنامه ای را خوانده باشی و بارها و بارها به تماشای اجراهای مختلف و دیدن ِ دیدگاه های مختلف کارگردانی در رابطه با آن بنشینی . فرهنگسرای نیاوران ، حواشی این فرهنگسرا ، من را یاد خاطرات و خطراتی می اندازد که همیشه با رفتن به سمت ِ آن برایم دوباره مجسم میشود …

ادامه نوشته »

خواب را با دیده ی عاشق چه کار ؟!

  من نه بد خوابم ، نه بسیار خواب . نه پُر خواب و نه بد خواب . همیشه از تخت خوابم ترسیده ام . همیشه خواب هایی سراغم را گرفته اند ، بردندم به دنیای ناشناخته شان که ازشان ترسیده ام . همیشه بیدار که میشوم ، چشم بندم را که باز میکنم ، از این بیدار شدن خسته …

ادامه نوشته »

تکیه بر باد !

سریال ( تکیه بر باد ) که پخش آن از شبکه ی پنج آغازیدن گرفته است ، درون مایه ای دارد که سالهاست مورد علاقه ی آقایان ِ پُشت ِ میز نشین ِ رسانه ی ملی – میهنی شده ،  که تم ِ  آن مثل گاو حاج میرزا آقاسی توی همه ی سریال های تلوزیونی سر و کله اش پیداست که خود مایه …

ادامه نوشته »