(٨٨) رو به احتضار است ، چه باید بکنم ؟ بدنت سرد شده و نفس های آخرت را میکشی، چه زود فراموش میشوی ای سالهای پرخاطره ، نگاهت رو به آسمان فراخ است که تو را با خود به ستاره ها و سیاه چاله ها تبدیل خواهد کرد . کاش با هم از صفحه های تاریخ و روزنامه ها و …
ادامه مطلبTimeLine Layout
دی, 1348
-
11 دی
چهارشنبه سوری
میس شانزه لیزه ، چند صباحی بود ، در کوچه باریک های تو در توی نم و نمور پایین شهرنشین ، یک آرایشگر چیره دست پیدا کرده بود که خودش یک بار به میس گفته بوده که دروغ چرا تا قبر آ.آ.آ.آ من عمر نوح دارم و یک گوی آینده بین و یک سری رنگ برای رنگ سر و یک …
ادامه مطلب -
11 دی
خالکوبی ها با حنا
نه. دچار منفی بافی کوفتی نشده م . مغزم دچار معضلات حاد حل نشدنی نیست . دست و پاهام سر جاهاشونه . دیونه نشدم . نمیخوام هر از گاهی به فاضلاب تلخ دور و برم ناخنک بزنم و اجغ وجغی بشم و خودم رو کتک بزنم و اسباب کشی کنم ترمینال . نمیخوام کسی دلش به حالم بسوزه و …
ادامه مطلب -
11 دی
چه کسی برای نویسنده تره خورد میکند ؟
این روزها حدود سه یا چهار بعد از ظهر بیدار میشم ، یه لیوان آب خنک میخورم و به زور پلک هام رو از هم باز میکنم ، این روزها قرص هام رو زیاد کردم ، بهتره بگم این شب ها . شب رو دوست دارم و عاشق رمز و رازشم . این روزها چرتکمه که میذارم وسط یه نیگاه …
ادامه مطلب -
11 دی
Thierry Maulnier…. پنبه زنی
برای اولین باره که توی زندگی دچار آچمز شدن میشم . انتخاب (بهترین) کار ، وحشت ناک ترین کاره . مخصوصا وقتی توی جایی هستی که همه فکر میکنن تو علامه ی دهری و سخت تر میشه وقتی میبینی دست تنهایی و همه ی کارها برخلاف تصورت خیلی خوبن . دچار آچمز شدن شدم . قبل از هر چیز باید …
ادامه مطلب -
11 دی
جشنواره ی جزیره ای
درمیان قاب عکس های اشخاص شاخص و شخیص نشسته بودم و مثل یک دختر خوب داشتم به نصیحت پدربزرگانه ی پیرمرد گوش میکردم . پلک های هشتاد ساله اش را باز کرد و با دهان بی دندانش ، با صدایی که از ته قبرستان خاطره ها میامد به من گفت :” قیچی اش کن . بعضی آدم ها مثل فریم …
ادامه مطلب -
11 دی
سرزمین گوجه های سبز
پرواز را به خاطر بسپار یا the painted bird اثر یرزی کازینسکی ترجمه ساناز صحتی دلیل اینکه آمدم و خواستم دوباره از کتاب ( پرواز را به خاطر بسپار ) بنویسم ، در واقع پشت جلد کتاب تازه ای بود که خریده بودم . یادم آمد که قبلا در مورد این کتاب نوشته بودم . اما از آن جا که تاثیر …
ادامه مطلب -
11 دی
جن گیر …. + ….. محاکمه در خیابان
جن گیر ، نام نمایشی است که این روزها در تالار قشقایی اجرا میشود . مضمون این نمایش به سادگی باورهای همیشگی عامیانه ای است که همیشه در گیرش بودیم ، از همان وقت ها که دوست داشتیم روی کاغذ الف – با بنویسیم و استکان رویش بگذاریم و روح ظاهر کنیم ، تا زمانی که بزرگ شدیم و …
ادامه مطلب -
11 دی
خواب
شب دیر خوابم برد . مثل همیشه قبل از خواب فکر میکردم بیام توی بلاگم چی بنویسم ؟ بازنویسیمو چه کار کنم ؟ کی وقت کنم نمایشنامه ی میثم رو بخونم ؟ چرا فلانی اس ام اس نزد ؟مصاحبه با رادیو رو چی کار کنم ؟ اون یکی چرا موبایلش خواموشه مگه کارم نداشت ؟ بازنویسیمو باید چی کار کنم ؟ تولدم …
ادامه مطلب -
11 دی
88/8/8
میس شانزه لیزه سرش را از پنجره تو آورد . کمی فکر کرد ، بعد رفت تمام شمع های اتاق زیر شیروانی اش را فوت کرد . چتر قرمزش را برداشت ، از پنجره بیرونش آورد ، بازش کرد و مثل مری پاپینز پرید بیرون . منتها پایین نرفت ، یکی زد توی گوش جاذبه ی زمین ، یکراست پرواز …
ادامه مطلب