جدایی نادر از سیمین

رفتم . جدایی نادر از سیمین رو دیدم . امیدوارم کتکم نزنید . چون نظرم برخلاف نظر کل دنیاست .

 دلیل هم دارم . آقای اصغر فرهادی ، به نظر من ( که کارشناس نمایشم نه سینما ) در چهارشنبه سوری و در درباره ی الی بسیار موفق تر بود . بنده در این جا هورا…..هورا….نمیکنم …چون   برای (جدایی نادر از سیمین)  خرس طلایی برلین قسمت شده …نمیگم فیلم رو دوست داشتم . همیشه در فستیوال های خبرساز جهانی که گه گاه میبینیم سیاست های خاص خودش را دارد ، چیزهای به درد به خوری هم نمیبینیم . مثل (کن ) ! حالا قبل از هر چیز باید بگم جدایی نادر از سیمین رو خیلی دوست داشتم ، اما نه قدر چهارشنبه سوری . نه قدر در باره ی الی نه قدر شهر زیبا !!! نادر پدری دارد که با بیماری آلزایمر دست و پنجه نرم میکند . سیمین زن نادر در این زمان تقاضای طلاق کرده . از خانه به خانه ی پدری اش میرود . پس نادر برای نگهداری پدرش پرستاری میگیرد . پرستار باردار بوده و طی یک مشاجره و سوتفاهم نادر او را هل میدهد که سبب سقط بچه ی او میشود . باقی دادگاه و سرانجام شکایت هاست . چیزی که در فیلم های فرهادی زیاد است دروغ است . پنهان کاری . ریا . فال گوش . من این را به شدت …به شدت دوست دارم … چیزی که در در باره ی الی در اوج مخاطب را غافلگیر کرد و در چهارشنبه سوری در بهترین شکلش . در جدایی نادر از سیمین هم این مسئله وجود داشت . به مراتب کمتر از باقی فیلم های فرهادی . شخصیت سیمین : او در آموزشگاهی زبان درس میدهد . شجریان را با خود به خانه ی پدر میبرد . زن مستقلی است . رنگ موهایش قرمزی است که کلا اصلا به تیپ/کاراکتر/لحن او نمی آید . . . این رنگ مو برای زن هایی نیست که بی آرایش و این قدر ساکت باشند . او وحشی بودن را بلد نیست . شاید انتخاب  لیلا برای اصغر فرهادی خوش شانسی خود حاتمی در زندگی خودش است که کلا شانس در خانه اش نشسته جم نمیخورد . شوهرش چیزی مثل (نادر) است . شوهرش هیچ عکس العملی نسبت به ترک همسرش از خانه ندارد حتی با او مهربان تر است . زن هم برایش مهم نیست . خب دارند جدا میشوند . لیلا جان قهر کند …جفتک چهارگوش بیندازد …دپرس شود …باز هم 2 تا بچه دارد …باز هم شوهرش شوهر لیلاست و در فیلم هم الحق نادر مردی است بیش از اندازه از علی مصفا آرااام تر …ای پیمان معادی ، ای که ما کوچیکی با شما و ارسطو چقدر دوست بودیم …بند سوااچ و باطری و پاساژ گلستان …ای رنوی سوخته ی خاله ی من …ای شما و کتاب های سفارش داده شده به اون آقاهه توی گلستان که حالا رفته آمریکای جهانخوار….دلمون برای شما تنگ شده ..مژه نمیدونستیم تا این حد آرتیستی !…اون موقع ها …نمیدونستیم !…والا با مادر بزرگ در باره الی رو که دیدم …تو رو که دیدم . . . هر دو شاخ در آوردیم …گفتیم شاید به یه دلایلی توی اون فیلمی اما در این جا … الحق … دستم به تخته …واقعا دست مریزاد آقا …. بازی بی نقص شما …. لحن … به خصوص نگاه های شما (چیزی که حتی در لیلا حاتمی نیست ) خیلی شگفت زده ام کرد . محشر بود . اشکم را درآورد .

پیمان معادی در ادای کلمات ، دیالوگ ها درخشید . او حتی لحن صحبت و کلامش با دخترش از جنسی نبود که با زن پرستار خانه ، با زن موقرمز خود ، با پدر خود داشت. بازی او  و برخوردش با پدرش ،  من را در سینما به شدت به گریه انداخت . یاد یکی از قوم و خویش های آلزایمری افتادم … الحق بازی علی اصغر شهبازی (پدر نادر)  فوق العاده بود . . . من واقعا نمیدانم ایشان چطور این حس ها را این نگاه های گم را،  این لخت بودن را این گیجی را درآوردند!!! گرچه که کارگردان بزرگی بالا سر او بوده اما این پیرمرد بی نظیر بود .   لیلا خانم با ان نگاه ثابت همیشگی ، لحن همیشگی ، چه چیز داشت که در صدر بازیگران نامش درج شد و نام معادی بعد امد و شهاب حسینی بعد تر ؟ شهاب حسینی در یکی از صحنه های فیلم که در استیصال کامل است،  توی آشپزخانه خود زنی میکند . مردم توی سینما میخندند و من گریه میکنم . من این (حال) را دارم . خود زنی میکنم . وقتی میخواهم همه را بزنم و زورم نمیرسد .وقتی بخت یارم نیست . و مردم به این همه بدبختی میخندند…آخ ای مردم ! یکی از ضعف های بزرگ این فیلم که بازی بازیگران محوش کرده بود،  شخصیت پردازی حجت (شهاب حسینی ) بود ! من او را گاهی محمدرضا  فروتن در دو زن تهمینه میلانی دیدم ، گاه آرامشی داشت که هیچ مفهومی جز سردرگم کردن مخاطب نداشت . انگار با راضیه (ساره بیات ) نقشه داشتند سر نادر را زیر آب کنند . گاه حمله میکرد به نادر اما این حمله ناگهانی قطع میشد؟! فقرش ملموس نبود . فرهادی یک جاهایی از خیر سر شخصیت پردازی گذشته بود . حتی ول معطلی او در کارش ، در نیامده بود . تنها صحنه ی خود زنی …حضورش در مدرسه  ی دختر نادر؟ چرا یک بار؟ حتی وقتی قصد گرفتن پول را نداشت ؟ چرا یک بار دیده شد ؟ عمل و عکس العمل های بی انگیزه داشت که دوست نداشتمش .

شاید اگر در آشپزخانه خودزنی نمیکرد خیلی هم نمیفهمیدم که این آدم زندان رفته ، گیر مالی دارد ، غیرتی هم هست . …. و اما بازی ساره بیات . بازی ایشان را بسیار دوست داشتم . برخلاف چهره ای که این روزها از خود نشان داده اند که بیشتر مصنوعی است ، اما در فیلم حقیقی بود . فیلمش حقیقی تر از خودش بود . بازی را دوست داشتم – شاید – چون از این بازیگر انتظار قبول این نقش را نداشتم . باورهایم شکسته شد . باز هم شخصیت پردازی این زن ضعیف بود . زنی که بی دلیل از گفتن اینکه ماشین به او زده امتناع می ورزد .یک لحظه در انتهای فیلم ، برای اصغر فرهادی فهمیده که این جور پول گرفتن حرام است ؟ من که باور نمیکنم . زنی که برای شستن نجاست سریع تلفن میزند و نمی ایستد …این همه سعی میکند پنهان کاری کند ؟ در انتها اصلا بچه ای که مرد مهم نبود . انگار اصلا برای هیچکس مهم نبود . و سارینا فرهادی از ساره بیات هم بهتر بازی کرد . خسته نباشد . او و علی شهبازی بهترین بودند . حضور مریلا زارعی را دوست داشتم . یک جاهایی در فیلم حس کردم شاید این -نادر- که این همه + تشریف دارد با این خانم معلم ارتباط دارد . بازی خاصی ارائه نداد . فیلم در یک سوم نهایی از ریتم افتاد و اصلا قابل مقایسه با (شهر زیبا ). ( در باره الی ) و به خصوص (چهارشنبه سوری ) نبود .

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

20 نظرات

  1. با خوندن چند خط ، فهمیدم از روی غرض و بدون استدلال مطلب مینویسی.
    کسانی مثل شما لیاقتتون همون فیلم مزخرف اخراجی هاس. همین.

  2. خيلي از اين شاخه به اون شاخه مي پري. معلوم نيست حرف حسابت چيه. بعدش … خاطرات خصوصي تو با پيمان معادي به خودت مربوطه. وسط نقد فيلم جاي اين حرفا نيست که.

  3. فک کنم 30درصد فیلم رو هم نفهمیدی.یه مشت اراجیف نوشتی فقط.همین

  4. نظرت رو درباره فيلم خوندم
    از معدود نفراتي هستي كه نظري مثل من داري
    منم فيلماي قبلي فرهادي رو بيشتر دوس داشتم
    موقع ديدنش سعي كردم با اين قانون هميشگي كه اگه خيلي از فيلمي تعريف بشنوي و انتظارت بره بالا ميخوره تو ذوقت، تفسير كنم تو هوا بودنم بعد تموم شدن فيلمو اما به نظرم يه جاي كار مي لنگيد اما هم چنان فيلم ارزش ديدن رو داشت

  5. salam mis jan man filo didam va az bazie peyman maadi va shahab hoseyni khosham omad vali darbareye elio bishtar doost dashtam,rasti:namayeshe faust o nadidi?chizi rajebesh naneveshti?be nazaret chetor bood????

  6. خوشحال می شم باهات کار کنم . . .

  7. میس جان من چیزی رو کپی نکردم فقط از چند مورد که با نظر خودم یکی بود کمک گرفتم.به هر حال اگه ناراحت شدی ببخشید.

  8. سلام. مرسی از مطالب زیبات. می خواستم بدونی من از این پستت 1 کم کمک گرفتم واسه جلسه تحلیل فیلم.

  9. فیلم اضافه داره! دادگاه و جدال سر قتل بچه خسته کننده است!
    ولی از اینکه با جلو رفتن فیلم فرهادی حرفش رو می زنه یعنی اینکه مشخص می شه هیشکی صادق نیست خوشم میاد!انگار یواشکی میاد در گوشت می گه نـــــیگا کن همه همین شکلین!!

    در مورد بازیها پدر فوق العاده است!موافقم باهات! پیمان معادی در عین راحت بازی کردن واقعا نقش رو در میاره!اما لیلا حاتمی با وجود اینکه دوستش دارم اینجا خیلی نمی چسبه! یا شخصیت فیلمنامه کامل نیست یا درش نیاورده!در هر صورت ضد و نقیض داره!شاید باید محکم تر می بود! نمی دونم!

    از لحظه های ناب بگم!
    پدر که خیلی داشت! پدر من رو به یاد خیلی چیزها می اندازه! پدر رو از همه بیشتر دوست داشتم!
    دختر نادر صحنه ی آخر ِ دادگاه که جلوی قاضی اشک می ریزه!زن ِ خدمتکار صحنه ای که می فهمه بهش انگ دزدی زدن! بدنم مور مور می شه!حتی اون دختر  کوچولو اون جایی که ترمه داره تاریخ می خونه داره با لب زدن باهاش تکرار می کنه!
    و شهاب حسینی !

    در کل فیلم رو دوست داشتم! اما می شد کمتر بشه!
    🙂
    اما 4 شنبه سوری رو خیــــــــلی دوست دارم!

  10. سلام.

    این کامنت رو در دو پارت می گذارم!
    چند روز پیش کار رو دیدم.
    به عقیده من عامل جذب فیلمهای فرهادی در این وانفسای سینما ، توجه به مخاطب عام و خاص است! یعنی هیچ کدام از اینها از دست نمی رود.به خاطر بازیهای ملموس و به قول خودمان لحظه ای وخصوصا در الی و قصه هایی از جنس ِ خود مردم و در این بین گام برداشتن در جهت ِ رسیدن به هدف فیلم با به وجود آوردن همان قصه ای که شاید در اول امر ساده به نظر برسد!
    سیمین و نادر در آُستانه ی جداییند! نگهداری پدر نادر  …
    این داستان اینقدر در دلش داستانک به وجود میاره مثل قتل بچه ، کتمان کاریها، دزدی که معلوم نشد کار کی بوده!!! که درگیر کننده میشه!یادمون میره بحث سر جدایی بوده!
    تقریبا موضوع مثل چهارشنبه سوری بود! ولی این موضوع مبتلا به  هست!با موضوعی ساده یک حرف مهم زده می شه!
    پدری که به خاطر بچه اش دروغ می گه! البته این طور نمایش داده می شه! زن خدمتکار معتقدی که با وجود اعتقادش کتمان کاری می کنه! این وسط هیچ کس صادق نیست! همه خطاکارند! حتی دختر نادر که در دادگاه دروغ می گه!

  11. راستی عذر می خوام.انقدر این دنیایی که توهم ازش می نالی هی گفتن 3گانه 3 گانه منم اشتباهی گفتم سه قلو.
    من عاشق هر 4قلوی فرهادی ام.یکی از یکی بیشتر.ولی با یه نمور خیلی خیلی کوچیک اگه بخوام یواشکی توی گوشت بگم:1.جدایی نادر از سیمین 2. چهارشنبه سوری 3. درباره الی 4. شهر زیبا
    روزهات خوب.

  12. بعد از سالی… سلام
    داشتم دنبال نقد درباره درس یونسکو ومهرجویی می گشتم یاد جزیره افتادم که به دلایلی خیلی وقت بود جاش گذاشته بودم. گقتم حتما درباره درس نوشته.اومدم از بالا که شروع کردم خوندن مطالب, خیلی خوب بودن(مثل همیشه) تا رسیدم به جدایی(که مطلب خوبیه مثل همیشه) ولی من باهاش موافق نیستم.
    من اولین بار(تاکید می کنم روی اولین بارش) جدائی رو توی جشنواره دیدم.روز قبلش دوستانم رفته بودند دیده بودند ومتاسفانه ازش زیاد هم خوب نگفتن( مثل همین متن تو) و… من با این دید رفتم دیدنش.ولی قبل از اینکه هیچ بنی بشری بهش جایزه بده,هیچ منتقدی ازش خوب بگه یا بد.من توی اون سالن سینما صحرا عاشق فیلم شدم.عاشق (متهم شدنم)  عاشق (دادگاهی شدنم) ,عاشق (بازجوی شدنم). من به هیچ وجه دوست ندارم فیلم های فرهادی رو باهم مقایسه کنم چون بجز رقص در غبار, 3 تا فیلم دیگش رو هر کدوم حداقلی 7بار دیدم.چهارشنبه سوری رو که یادم نمیره بادوستانم توی یه روز سه بار دیدیم(دیوانه ها)
    ولی مثل یه سه قلوی جذاب ودوست داشتنی ومثل سه تا خال تک سر:جدایی رو دوست دارم.
    پس قبل از تمام دنیایی که تو گفتی جدائی نادر از سیمین فیلم 5ستاره من بود.
    موفق باشی و…

  13. سلام میس جانچشمک ! آرزوی بهترین لحظات در سال جدید تایید

    درباره فیلم جدایی نادر … این بهترین نقدی بود که خوندم . کاملا موافقم که شخصیت شهاب حسینی در نیومده بود . بازی پدر نادر عالی بود و لحظه خودزنی توی آشپزخونه شهاب حسینی یکی از بهترین قالبهای فیلم بود . و آدم رو واقعا به گریه میانداخت .

  14. همین سه روز بیش برای دیدنش رفتم من چهارشنبه سوری رو بیشتر دوست داشتم .اما در مجموع فیلم خوبی بود اما حاتمی اش غیر ملموس بود هیچ جوره دوستش نداشتم .معادیش عالی بود .سارینا فرهادیش به عالیتر .
    نمیدونم چرا به نظرم بین فیلم های این چند سال هیچ کدوم نتونسته بودند دید درستی از یک دختر نوجوون با تمام خصویات خاص خودش به ادم بدن .اما اینبار فرهادی به خوبی تونسته بود .
    و اون صحنه خود زنیش…. من رو یاد خودم انداخت البته .

  15. هیچی بارت نیست حرفه مفت میزی.

  16. این فیلم درست مثل اون قصه بود که پادشاه لباس نداشت و هرکه که می گفت پادشاه لخته حرامزاده تلقی می شد اره من هم رفتم فیلم رو دیدم …درباره الی رو بیشتر پسندیدم اما اگر کسی بگوید فیلم زیاد هم خوب نبود می گن تو کارشناس نیستی یا چیزی حالیت نیست …ممنون که همیشه حق رو می گید از طرز فکرت بسیار خوشم میاد

  17. ولی من جدایی نادر از سیمین رو بیشتر از درباره الی و چهارشنبه سوری دوست داشتم . منم موافقم با شما بازی پیمان معادی و شهبازی و سارینا و کیمیا حسینی عالی بود  ولی همشون خوب بودن اما به قول شما پیمان یه جوره دیگه بود . آره منم اون نگاهای تو فیلمو خیلی دوست داشتم اونجا که سارینا گفت مگه نگفتم نیا جلو مدرسه و نادر نگاهش کرد .  منم رفته بودم سینما خیلیا میخندیدن سمیه گفت خودشو خیس کرده یه تعدادی خندیدن شهابم که خودشو میزد همچنین . راستی به نظر من به سارینا همون 11 12 میخوره .  

  18. سلام دوست عزیزم
    خوشحال که بالاخره یه دوست اهل مطالعه و کارشناس نظرش مثه منه درباره ی فیلم.
    نظرت درباره ی لیلا حاتمی بی نظیر بود.
    دوستت دارم مثله همیشه
    ماچ

  19. میس کاری نداره که… سرچ بزن "من با صدای ستونهای تن تو می رقصم… من با جفت لبای خشک و سرد تو داغ می شم" … راحت میشه دانلودش کرد… منم دایال آپم خب قک کردی چی؟؟… گوش بده دیگه به حرفم

  20. سلام میس جان… سال نو مبارک… میس یه آهنگی هست به اسم شکارچی که هایژر نوا (کینگ رام) خونده… گوش میدم یاد تو آقای شاعر می افتم… اگه گوشش دادی نظرتو بهم بگو