آمبیانس :(( این جا )) در شهر من هر روز کارناوالی برپاست . صبح ها با روی گشاده برپا ، بر میخیزیم و به عادت همیشگی ، برای جشن و پایکوبی ، خوشی و شادمانی ، خود را آراسته به میان جمع میرویم و میخندیم و میچرخیم و میرقصیم . در شهر من هر روز همه …
ادامه مطلبزندگی واقعی تمنا
آمبیانس ( **** ) در سال 1388 ، میس شانزه لیزه با مطالعه ی مقاله ای در مورد بیماری هیستیری ، متوجه شد ، کسانی که به لحاظ روانی دچار این بیماری هستند اتفاق های عجیب و دور از جون شگفت انگیزی برایشان رخ میدهد ، بر فرض ، شخصی که هیستیری دارد در شرایط خاص ممکن هست ، به …
ادامه مطلبقرارداد . . . با مرگ !
قرارداد با مرگ ! خیلی سال قبل ، نمایشی از اسلاومیر مروژک ، به اسم ِ پرتره به کارگردانی دکتر خاکی در تئاترشهر دیدم . نمایشی بود طولانی ، به شدت جذاب ، به شدت بازی های فوق العاده ای داشت و هنوز بخش هایی از آن در ذهنم مانده است . . . یک مونولوگ ِ عاشقانه در ابتدای نمایش چیزی …
ادامه مطلبقلب هشتپا
میس شانزه لیزه ، توی وانِ حمام نشسته بود . توی وان ِ حمام ، کَف و خون ، پُر بود . پُر، مروارید و مرجان بود کَف ِ وان و جُز آن هشت پایی بود سیاه و لزج ، لَزج و لیز و هیز که چسبیده بود به گوشه ی حمام و هر پایش را به جایی تکیه داده بود ، …
ادامه مطلبشبانه روز در سینماها وقت ما ….
آمبیانس …….. (( اینجا )) بی هیچ طپق زدنی باید برای خودم دست بزنم که این همه با پر رویی ف اون هم رویی که آستر داره دارم راجع به این موضوع مینویسم . عجیبه ؟ برو و بچ هیچ کدوم (( آقایوسف )) رو ندیده بودند و حتی روزنامه هم نخونده بودند و بیچاره ها در پست قبلی فقط …
ادامه مطلبbelle de jour
فیلم belle de jour ، کارگردان : لوئی بونوئل ، فیلمنامه : لوئی بونوئل و ژان کلود کاریه بر اساس رمان ژوژف کاسل ، بازیگران: کاترین دونو، ژان سورل، میشل پیکولی، ژنویو پیج …. خب فیلم رو مثل خودش تعریف میکنم ، مثل خودم ، صدای زنگوله ، خزان ، کالسکه ، جنگل بولونی ، کالسکه چی ، زن و مردی …
ادامه مطلبدن کیشوت/ گلی و …
رپرتواری از آثار گروه تئاتر دن کیشوت با رونمایی (( محسن )) این کار ، رپرتوآری است که در آن پاره هایی (( نه نه دلاور و فرزندان او )) +(( مجلس شبیه خوانی شازده کوچولو )) + (( دن کیشوت – صحنه اول – )) + (( پینوکیو )) +(( ملا نصرالدین )) + ((شهرزاد )) +(( گالیور )) …
ادامه مطلبنسناس
نسناس کی خوابم بُرد نمیدانم . این از قدرت ِ اشک است که جان را چون شمع به هیچستان میبَرَد . این اشک است که گُل های فَرش را تَر میکند و به ان ها جان میبخشد . گل هایی که ریشه میگیرند و تو را در خودشان همچون پیچک و عشقه میپیچند و به ناکجا میبَرَند . کی خوابم …
ادامه مطلبسال ثانیه
نمایش "سال ثانیه" از یک پیشنهاد شروع شد. پیشنهادی از طرف فستیوال "اشپکتاکل" سوئیس. قرارمان این شد که از "هیچ" شروع کنیم و گروهی که خالصانه آمد و رنگ خود را بر این "هیچ" پاشید تا "سال ثانیه" شکل بگیرد.
ادامه مطلبحباب_ نشکن
آمبیانس ………… (( اینجا )) سگی که درونم زوزه میکشه ، آرومم نمیکنه ، بی قرارم ، مثل دود سیگارم ، سگی که درونم زوزه میکشه ، تا نرقصم ، آروم نمیگیره ، من … که قلبم سیاهه ، مثل قیر ، مثل قعر چاه سیاه ، سخت مثل سنگ ، بی حوصله مثل فیلی سنگین و پیر ، …
ادامه مطلب