سه شنبه , ۲۴ تیر ۱۴۰۴

TimeLine Layout

دی, 1348

  • 11 دی

    گرانی وجود ندارد

    بی هیچ مقدمه میخواهم بگویم واقعا گران شدن ِ اجناس ، بی کیفیت شدن ِ کالا ، نبودن ِ دارو ، عدم ِ سواد ِ پزشکان ، کشتار ِ غیر عمد ِ بیماران اتاق عملی بر اثر آمپول های تاریخ گذشته ، آمپول های بی حس نکننده ی دندان سازی ، گرانی خلال دندان ، نبودن ِ نوار بهداشتی چشمک ، گرانی کاندوم ، نایاب شدن ناگهانی قرص …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    “Le passé” / The Past/ گذشته

      گذشته      قبل از دیدن ِ فیلم ِ (( گذشته )) ناخودآگاه یک حس ِ کنجکاوی داری ؟ حضور علی مصفا در فیلم ؟ آیا به زبان ِ فرانسه تسلط دارد ؟ چقدر تسلط دارد ؟ پس بنا بر این پیشینه حضورش در فیلم برای چه خواهد بود ؟ تصویری زنی میان ِ دو مرد در پوستر ! جایزه ی کَن ! آیا …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    نسناس

    نسناس کی خوابم بُرد نمیدانم . این از قدرت ِ اشک است که جان را چون شمع به هیچستان میبَرَد . این اشک است که گُل های فَرش را تَر میکند و به ان ها جان میبخشد . گل هایی که ریشه میگیرند و تو را در خودشان همچون پیچک و عشقه میپیچند و به ناکجا میبَرَند . کی خوابم …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    قرارداد . . . با مرگ !

    قرارداد با مرگ ! خیلی سال قبل ، نمایشی از اسلاومیر مروژک ، به اسم ِ پرتره به کارگردانی دکتر خاکی در تئاترشهر دیدم . نمایشی بود طولانی ، به شدت جذاب ، به شدت بازی های فوق العاده ای داشت و هنوز بخش هایی از آن در ذهنم مانده است . . . یک مونولوگ ِ عاشقانه در ابتدای نمایش چیزی …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    آهای نوکر !

    به نام خدا  جناب ِ آقای مخابرات  جناب ِ آقای همراه ِ اول  جناب آقای مبین نت  سلام ، خسته نباشید . بهتر است خیلی زود بروم سر اصل مطلب  باری  شما را چه میشود ؟ آیا وجدان و شرفی در وجود شما به صورت بالقوه وجود دارد ؟ ؟ ؟ ماه هاست که کندی سرعت اینترنت این مرز پر گهر ، جزو …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    وقتی همراه اول لاتاری راه می اندازد

    همراه ِ اول و این کارها ! گاهی اوقات میشود که بنی آدم که شیر خام خورده است مینشیند و فکر میکند که چطور میشود این همه سرش کلاه میرود . همه اش از اطمینان است و اعتماد که در هر کدام باید شک کرد ، بسیار . . . و تا خلافش ثابت نشود نباید پا در حیطه ی خطرناک ِ …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    اتاق سیگار

    تفلیس / گُرجستان میس شانزه لیزه کنار ِ شومینه دراز کشیده بود که یک نامه از زیر در خانه سُر خورد و آمد تو . در نامه نوشته شده بود که شما در قرعه کشی برنده شده اید و میتوانید به تفلیس بروید . میس شانزه لیزه که از شهر ِ خاکستری بی روحی که درش زندانی شده بود و میلیون ها …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    گم شدن یا پیدایی !

    ما به یک مهمونی دعوت شده بودیم . یک مهمونی که قرار بود توش بازی کنیم و نمایش اجرا کنیم و هر کسی در بدو ورودش باید تکست ِ خودش رو  و دیالوگ هایی رو که بهش میدادند رو میخوند و  اجرا میکرد . در جایی که گفته بودند مینشست . آخر شبِ این مهمانی ها همیشه به دعوا و …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    ویتسک

    ویتسک آشنایی با بوخنر ، زمانی که من دانشجوی نمایش بودم ، امری بود واجب و وضروری . مهم ترین نمایشنامه ی بوخنر با ترجمه ی کامران فانی را به سختی پیدا کردم و خواندم . شخصیت اصلی نمایش ، که اگر اسمش را بگذاریم ویتسک ! یک پروتاگونیست است،  به معنای پیش برنده ی نمایش و داستان و نه …

    ادامه مطلب
  • 11 دی

    چیپس 1000 تومن

      راز ِ بقا  میدونم که این جا موش هم با عصا باید راه بره ، اما بی صدایی و خاموش موندن هم یک جوری شیکم سیری رو میرسونه . ببینم تو که داری این طوری نگام میکنی ، تو که دستکش توی دستت نیست و خارِ گل پوستِ  دستت رو خراش داده ، نگاهت رو هیچ جک و لطیفه ای …

    ادامه مطلب