یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳

Tag Archives: وبلاگ ساناز سید اصفهانی

قرارداد . . . با مرگ !

قرارداد با مرگ ! خیلی سال قبل ، نمایشی از اسلاومیر مروژک ، به اسم ِ پرتره به کارگردانی دکتر خاکی در تئاترشهر دیدم . نمایشی بود طولانی ، به شدت جذاب ، به شدت بازی های فوق العاده ای داشت و هنوز بخش هایی از آن در ذهنم مانده است . . . یک مونولوگ ِ عاشقانه در ابتدای نمایش چیزی …

ادامه مطلب

قلب هشتپا

میس شانزه لیزه ، توی وانِ حمام نشسته بود . توی وان ِ حمام ، کَف و خون ، پُر بود . پُر، مروارید و مرجان بود کَف ِ وان و جُز آن هشت پایی بود سیاه و لزج ، لَزج و لیز و هیز که چسبیده بود به گوشه ی حمام و هر پایش را به جایی تکیه داده بود ، …

ادامه مطلب

شبانه روز در سینماها وقت ما ….

آمبیانس …….. (( اینجا )) بی هیچ طپق زدنی باید برای خودم دست بزنم که این همه با پر رویی ف اون هم رویی که آستر داره دارم راجع به این موضوع مینویسم . عجیبه ؟ برو و بچ هیچ کدوم (( آقایوسف )) رو ندیده بودند و حتی روزنامه هم نخونده بودند و بیچاره ها در پست قبلی فقط …

ادامه مطلب

belle de jour

فیلم  belle de jour ، کارگردان : لوئی بونوئل ، فیلمنامه : لوئی بونوئل و ژان کلود کاریه  بر اساس رمان ژوژف کاسل ، بازیگران: کاترین دونو، ژان سورل، میشل پیکولی، ژنویو پیج …. خب فیلم رو مثل خودش تعریف میکنم ، مثل خودم ، صدای زنگوله ، خزان ، کالسکه ، جنگل بولونی ، کالسکه چی ، زن و مردی …

ادامه مطلب

دن کیشوت/ گلی و …

رپرتواری از آثار گروه تئاتر دن کیشوت با رونمایی (( محسن )) این کار ، رپرتوآری است که  در آن پاره هایی  (( نه نه دلاور و فرزندان او )) +(( مجلس شبیه خوانی شازده کوچولو )) + (( دن کیشوت – صحنه اول – )) + (( پینوکیو )) +(( ملا نصرالدین )) + ((شهرزاد )) +(( گالیور )) …

ادامه مطلب

نسناس

نسناس کی خوابم بُرد نمیدانم . این از قدرت ِ اشک است که جان را چون شمع به هیچستان میبَرَد . این اشک است که گُل های فَرش را تَر میکند و به ان ها جان میبخشد . گل هایی که ریشه میگیرند و تو را در خودشان همچون پیچک و عشقه میپیچند و به ناکجا میبَرَند . کی خوابم …

ادامه مطلب

سال ثانیه

نمایش "سال ثانیه" از یک پیشنهاد شروع شد. پیشنهادی از طرف فستیوال "اشپکتاکل" سوئیس. قرارمان این شد که از "هیچ" شروع کنیم و گروهی که خالصانه آمد و رنگ خود را بر این "هیچ" پاشید تا "سال ثانیه" شکل بگیرد.

ادامه مطلب

حباب_ نشکن

  آمبیانس ………… (( اینجا )) سگی که درونم زوزه میکشه ، آرومم نمیکنه ، بی قرارم ، مثل دود سیگارم ، سگی که درونم زوزه میکشه ، تا نرقصم ، آروم نمیگیره ، من … که قلبم سیاهه ، مثل قیر ، مثل قعر چاه سیاه ، سخت مثل سنگ ، بی حوصله مثل فیلی سنگین و پیر ، …

ادامه مطلب

از فریدا کالو تا تراس

فریدا کالو رو دوست دارم . شخصیت محکمش رو ، آثارش رو  ، زندگیش رو ، ریسک پذیری هاش رو ، عاشقیتش رو ، دیدگاهش رو وخیلی به خودم نزدیک میبینمش . یکی از بدترین ویژگی های ما این هست که وقتی فیلمی به دست ما میرسه بی هیچ اطلاع و تحقیقی ، محض پر کردن اوقات بیکاری فیلم میبینیم …

ادامه مطلب

ای بیهوشی، جاودانه باش !

آمبیانس ((( اینجا ))) آمبیانس رو گوش کنید .    ای استخوان ها که زیر سنگ لحدید و زیر لگدید و زیر برف سردید و توی آفتاب تف دیده و گرمید و توی آن خاک و خل تنگید ، ای استخوان های بابابزرگم ، هیچ وقت تو را نفهمیدم … عکس هایت را زیر و رو کردم … استخوانهایت پشت …

ادامه مطلب