وقتی همراه اول لاتاری راه می اندازد

همراه ِ اول و این کارها !

گاهی اوقات میشود که بنی آدم که شیر خام خورده است مینشیند و فکر میکند که چطور میشود این همه سرش کلاه میرود . همه اش از اطمینان است و اعتماد که در هر کدام باید شک کرد ، بسیار . . . و تا خلافش ثابت نشود نباید پا در حیطه ی خطرناک ِ اعتماد بگذارد . مثلا وقتی شما میفهمی حتی (همراه ِ اول ) هم دندانهایت را شمرده و میداند که چقدر ساده ای از طریق گوشی موبایل شروع میکند به خر کردن تو ! آدم هی میخواهد خود دار باشد و یک چیزهایی را نگوید که در مناسبات ِ لغوی اش نیست اما نمیشود . . . . 

آدمی را وارد میکنند که کاسه ی صبری که لبریز شده را بردارد و روی سر خودش بشکاند . مثلا مدام اس.ام.اس میاید که : خوش اقبال هستید و نام شما در لیست کسانی آمده است که به رایگان به قرعه کشی امروز یک لپ تاپ sony Vaio وارد شده اند و همچین و همچنان و .  .  . این مسج ها از شماره ی 2028 وارد گوشی ات میشود و بعد میفهمی که پاسخت به هر مسجشان 250 تومان است . 

آقایان ِ همراه اول ما روی گنج نشسته ایم ! شما که خودتان دارید همه چیز را خودتان تولید میکنید خیلی بی جا می فرمایید اولا تبلیغ سونی را میکنید . . . دوما مگر شما نبودید که قرعه کشی ها و تبلیغ ها را حرام اعلام کریدید حالا چه شده که وقت و بی وقت از کفش فروشی و قصابی و آجیل فروشی برای ایها الناس دارید مسج میفرستید . . . شما یک تبریک سال نو برای ما نفرستادید .

شما دندان را از بن برکندید جان من وقاحت تا چه حد . همین چند روز پیش ، بی اینکه قبض موبایل در خانه بیاید . . . از آنجا که شیرپاک خورده ایم و بس ساده . . . بدو بدو رفتیم دم ِ بانک و شبانه کارت کشیدیم و پولمان را دو دستی ریختیم توی حلقوم آقایان همراه اول که کنتر انداختنشان و همه کارشان از بیخ و بن پر از اشکال است . همیشه یک تشکر ی چیزی مسج میشد و به خصوص همه صف کشیده بودند تا 50 تایی اس ام اس رایگان بهشان تعلق بگیرد که امروز بعد از صحبتی که با کارشناس شماره ی – – – کردم متوجه شدمآن   هم حذف شده . عجب !

واقعا اعدادی که مدام ارسال میکنی تا جلوی سیل ِ این مسج های تبلیغاتی را بگیری هم کارگر نمیشود . . . راستی چرا انقدر همه دارند خودشان را تبلیغ میکنند ؟ چرا همه آتیش به مالشان زده اند ؟

مگر مشکلی چیزی پیش آمده ؟

خب این خیلی مهم نیست که باند ِ زخم از 200 تومن به 600 تومن صعود کرده این سیر صعودی همیشه خوب است . . . .این اصلا خنده دار نیست که رادیو نمایش به جای پخش رادیو و مثلا نمایشنامه های ما برمیدارد فیلم سینمایی پخش میکند . . . شاید این یک دروغ بزرگ است که نصف پول همه ی عوامل رادیو دیر پرداخت میشود و بودجه هم نیست و نویسنده هاریسک نمیکنند که بنویسند . . . .شب زنده داری و رفتار های کاملا غیر حرفه ای دیدن . . . مدام خط زدن روی نوشته از دست سانسور . . . انگار که چشم و گوش همه باز نیست و انگار که عشق حرام است و تئاتر و هنر و سینما حرام است . آقا جان این وصله ها نمیچسبد به ما . هیچ هم این طور ها نیست . هنر نزد ماست و بس !

باله در این جا هنری است شاخص و صدای زن و مرد در تلفیقی هنرمندانه نوازشگر روح است و دکتر رفیعی هم باید تئاتر کار کند و الباقی باید کار کنند زیرا که این یک موقعیت خاص است و خیلی چرند است که ما بخواهیم باور کنیم . . . .همه چیز صعود میکند جز هنر ما . . . .

این واقعا خیلی خنده دار است که ما باورکنیم  سریال رازهای پنهان شبکه ی ملعون فارسی وان عجب ساختار محکمی دارد و خاک بر سر پیرمردپیرزن ها و میانسالهایی که مینشینند سریال بی سر و ته حریم سلطان را نگاه میکنند آن ها میتوانند بروند کافه میامی یا چاتانوگا . . . یک قهوه بخورند و صدای مورد علاقه شان را گوش دهند یا به رسیتال پیانو بروند یا نه بروند فیلم های بزن بزن ببینند یا نه . . . بروند در خیابان های پر از درخت قدم بزنند و هوا بخورند . 

چه کسی میگوید که برج ها همه جا را از بین برده اند ؟ 

چرا این قدر افترا میبندید ؟ شهرداری ما آرتیست ترین و دنیا دیده ترین و بهترین هاست . این اوست که زحمتکش ها را برای ربودن و برداشتن خاک و سرب از زمین و برگ از زمین به خیابان ها فرستاده و ما باید هم قدرش را بدانیم . ببینید چقدر مترسک های قشنگی توی میادین است . . . .اسم خیابان ها را ببینید . . . .هنوز مجسمه ی سر صادق هدایت توی کوره مانده است . راستی . . . هنور باید وقت بدهیم و این قدر عجول نباشیم . از این پول توی جیبیها هم استفاده کنیم و برویم خوش بگذرانیم . برویم سفر . . . . . شاید آن وسط سفر به موبایل هم که نگاه کردیم یک لپ تاپ بردیم . . . .شاید !

ب هر حال خدا بزرگ است . . . .ما هم بنده ی خدا هستیم . 

 

 

 

 

 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .