شنبه , ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

Tag Archives: جزیره درکهکشان

معشوقه : Maîtresse

معشوق و معشوقه کیست ؟   در یکی از خانه هایی که شیروانی هرمی شکلش از زیر چمن ها بیرون سر زده بود و اطراف شیروانی را برف فرا گرفته بود ، قصه ای جریان داشت . قصه این طور بود که ، مردی که میس شانزه لیزه به او دلباخته بود ، که مردی بود برای تمام فصول ، …

ادامه مطلب

فصل گرم تئاتر شهر

فصل گرم تئاتر کنار شومینه با آدم برفی و بهار و . . .    اگر بانگ جرس بزنند ، تئاترهای تئاتر شهر ، همهمه برپا شده ، قافله ی آدمیان با مقابله ی بی صبرانه در برابر غبار و دود بی شرمانه که از لنت ترمز بر اکسیژن هوا دمیده ، کنار تئاتر شهر توقف کرده ، زندگی روزمره …

ادامه مطلب

زندگی واقعی تمنا

آمبیانس ( **** ) در سال 1388 ، میس شانزه لیزه با مطالعه ی مقاله ای در مورد بیماری هیستیری ، متوجه شد ، کسانی که به لحاظ روانی دچار این بیماری هستند اتفاق های عجیب و دور از جون شگفت انگیزی برایشان رخ میدهد ، بر فرض ، شخصی که هیستیری دارد در شرایط خاص ممکن هست ، به …

ادامه مطلب

مهمان ناخوانده یا ملاقات

هیچ چیز شگفت انگیز تر از این نیست که نمایشنامه ای را خوانده باشی و بارها و بارها به تماشای اجراهای مختلف و دیدن ِ دیدگاه های مختلف کارگردانی در رابطه با آن بنشینی . فرهنگسرای نیاوران ، حواشی این فرهنگسرا ، من را یاد خاطرات و خطراتی می اندازد که همیشه با رفتن به سمت ِ آن برایم دوباره مجسم میشود …

ادامه مطلب

اولین روایت ِ مکتوب از هنرمندی یگانه و مهجور

نگاه ِ ساده و نقد ِ موشکافانه و ظریف ِ ( رادیو کوچه ) به کتاب ِ نامبرده حسین سرشار در لینک زیر قابل روئیت است و یا برای خواندن آن به ادامه ی مطلب رجوع کنید .  اولین روایت ِ مکتوب از هنرمندی یگانه و مهجور مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد …

ادامه مطلب

آقای دکتر

میس شانزه لیزه بعد از اینکه دفترچه ی جادویی اش رو از توی چمدون کهنه و قدیمی اش در آورد و بازش کرد دید یک سری آدم که نقاشیشون کرده بود -و برای هر کدوم یک اسمی  گذاشته بود- دارن بهش فحش میدن و پشتشون رو کردن بهش….یکی توی دستش گله…اون یکی یه سبد نارنگی دستشه…اون یکی گری کوپر رو گرفته …

ادامه مطلب

مرگ

میس شانزه لیزه ، در را قفل کرد و کفشهای تخت بند دارش را که بندش پیچ میزد دور ساق را پرت کرد گوشه ای ،‌ برق ها قطع بود ، توی خاموشی به سر میبردند ، تلو تلو خوران خودش را به کاسه ی دستشویی رساند و به ریمل هایی که از مژه هایش ریخته بود روی گونه ها، …

ادامه مطلب

راز یرژی کازینسکی و سلین

بنده با این نظریه ای که الان میخوام به طبع برسونم ، ممکنه خودم را در حضور دوستان، ادبا ، فضلا ، حکما ، فرهیختگان ، دانشمندان ، کاربلدان ، مسخره کرده و باعث خنده ی ایشان شوم . اما از آنجا که من میس شانزه لیزه هستم و در دنیای آزاد جزیره هر کاری که دلم بخواهد انجام میدهم …

ادامه مطلب

ALWAYS وطنم

آمبیانس : (( اینجا )) بزنم به تخته بزنم به تخته چقدر این بلاگ جزیره در کهکشان حسود داره . بترکه چشم حسود . تازه نصفی از کامنت های دوست های عزیز بی اسم و نام و نشون رو تائید نمیکنم . من از این که کسی شهامتش رو نداره بیاد رو در رو حرف بزنه اسم و آأرس ای …

ادامه مطلب

دکتر دزدی زشت است .

آمبیانس………………………………..((  اینجا   )) ساعت دم هفته که دارم مینویسم . هفت صبح . هوا که روشن میشه  ، یاد دار زدن آدم ها می افتم . یاد یک روز دیگه . قرص هام رو انداختم بالا که یک کم آروم بگیرم . بهم زنگ زد ، گفت این کلمه رو سرچ کن ببین یعنی چی . کلمه & بود …

ادامه مطلب