نمایشنامه خوانی H2O - نویسنده و کارگردان : ساناز سیداصفهانی
ادامه مطلبکله سرخ
کله سرخ فیلم بلند کریم لک زاده چگونه فیلمی است ؟
ادامه مطلبوقتی دنیا با من ملال آور شود .
اندر جواب تو ملالی و بس !
ادامه مطلبPERCEPTION- سانازسیداصفهانی
نمایشگاه گروهی نیدرا آرت با عنوان پرسپسیون در گالری لیندا فارل ، شهر پاریس ، فرانسه . افتتاحیه ۳۰ آذر ۱۳۹۶ . مفتخرم اعلام کنم ، یک اثر بنده نیز در این نمایشگاه وجود دارد .
ادامه مطلبمیس شانزه لیزه در شیار
داستان میس شانزه لیزه در صحرا
ادامه مطلبقاب
عکس
ادامه مطلبیه کم نگاش کردم بعد محکم خوابوندم توی گوشش . کلاه از سرش در رفت و رفت که رفت . گفتم :" من میس شانزه لیزه ام تو خودت کی هستی ؟ " کلاهش داشت می رفت که می رفت . . .طوری که از افق دید محو شد و روی کرانه ی باختری توی کشتی دزدان دریایی کارائیب فرود آمد . البته رنگ صورتش پریده بود و چشماش دو دو می زد ولی نمی دونم چرا تکون از تکون نخورده بود ! بلند شدم . بلند شدنی به سیاقِ زن اثیری همچین یک جوری مدل خودم ، لوند طور ، توی لباس گیپور سیاه ! با همون دستکش سیاهه که همیشه دستم بود و لای انگشت شماره ی دو و سه ی دست راستش ، یه سیگار سو سو می زد و شعله می کشید واسه دل خودش . . . آره . . . . دوباره برای اینکه خوب شیرفهم بشه گفتم :" خودت کی هستی ؟ هان ؟ "
ادامه مطلبشاروناس بارتاس – The House
بررسی فیلم - خانه - اثر شاروناس بارتاس فیلمساز لیتوانیایی
ادامه مطلبادامه دارد . . .
همان طور که در جریان هستید ، امشب هم مثل سی صد شبِ قبل ، در سیرکِ دور افتاده از شهر ، اجرا دارم و همان طور که میبینید در حالِ گریم کردنِ صورتم هستم و هیاهوی بیرونِ اینجا ، و طوفان تشویقی که برایم می شود ، مرهمِ تمامِ نیازهای سرخورده ام میشود و حالم را خوب و کیفم را کوک میکند ؛ یادتان نرفته که من به جز دلقک بازی و سیاه کردنِ مردم ، رقاصه ی روی طنابم و همه ی تماشاچی ها بخاطر من بلیط می خرند .
ادامه مطلبتو منی یا من تو ؟
که میعادگاه ، کرانه ی همیشگی بود ... همان غوطه گاه ِ نگاه ... همان دیدن آمیختگی فوج فوج موجِ در هم ...به هم یک باهم. در این کرانه ، ستاره به تعداد موج بود درهم که کرده بودند خانه خانه با هم ...تو منی یا من تو ای همیشه ژرف ؟ ... که حدیث ما معکوسِ قصه هاست . خوب میدانم که در هر سَحَرت پُر خبر از هر سفری ... غصه در سر، سخت و سنگین می پروری. . . من در این لب مینشینم که تو می خواهی و نه من . . . که این من نیستم به شنیدن تو خموش ، این تویی همیشه پر بغض و سنگین، اینچنین گهگاه مغشوش . . . . تن به جزر میدهی و به مَد مکدر می شوی . . .
ادامه مطلب