وقتی میخوابی ، خواب میبینی ، کاملا میبینی ، انگاری که داری توی خواب نفس میکشی ، لمس میکنی ، از ارتفاع میفتی ، توی خواب دست گرم کسی که دستت رو گرفته حس میکنی ،حتی دمای هوا رو میفهمی . این ها چه معنی داره وقتی که تو بیداری و کاملا میبینی، نفس میکشی ، از ارتفاع میفتی ، …
ادامه مطلبخواب / تولد یک سیامک صفری
آمبیانس فضا : (( این )) یکی از نوکتورن های شوپن کمر به قتل زمان بسته م . پام رو روی صفحه های تقویم میذارم . له و مچاله شون میکنم . بادبزنم رو تکون میدم و از پشت اون ، خودم رو میبینم . یه جوری راه میرم انگار روی لبه ی بهشتم و از این بهتر نمیشه . دهنم …
ادامه مطلبALWAYS وطنم
آمبیانس : (( اینجا )) بزنم به تخته بزنم به تخته چقدر این بلاگ جزیره در کهکشان حسود داره . بترکه چشم حسود . تازه نصفی از کامنت های دوست های عزیز بی اسم و نام و نشون رو تائید نمیکنم . من از این که کسی شهامتش رو نداره بیاد رو در رو حرف بزنه اسم و آأرس ای …
ادامه مطلبدکتر دزدی زشت است .
آمبیانس………………………………..(( اینجا )) ساعت دم هفته که دارم مینویسم . هفت صبح . هوا که روشن میشه ، یاد دار زدن آدم ها می افتم . یاد یک روز دیگه . قرص هام رو انداختم بالا که یک کم آروم بگیرم . بهم زنگ زد ، گفت این کلمه رو سرچ کن ببین یعنی چی . کلمه & بود …
ادامه مطلبRequiem Mass in D Minor
آمبیانس :(( این جا )) در شهر من هر روز کارناوالی برپاست . صبح ها با روی گشاده برپا ، بر میخیزیم و به عادت همیشگی ، برای جشن و پایکوبی ، خوشی و شادمانی ، خود را آراسته به میان جمع میرویم و میخندیم و میچرخیم و میرقصیم . در شهر من هر روز همه …
ادامه مطلبزندگی واقعی تمنا
آمبیانس ( **** ) در سال 1388 ، میس شانزه لیزه با مطالعه ی مقاله ای در مورد بیماری هیستیری ، متوجه شد ، کسانی که به لحاظ روانی دچار این بیماری هستند اتفاق های عجیب و دور از جون شگفت انگیزی برایشان رخ میدهد ، بر فرض ، شخصی که هیستیری دارد در شرایط خاص ممکن هست ، به …
ادامه مطلبمهمان ناخوانده یا ملاقات
هیچ چیز شگفت انگیز تر از این نیست که نمایشنامه ای را خوانده باشی و بارها و بارها به تماشای اجراهای مختلف و دیدن ِ دیدگاه های مختلف کارگردانی در رابطه با آن بنشینی . فرهنگسرای نیاوران ، حواشی این فرهنگسرا ، من را یاد خاطرات و خطراتی می اندازد که همیشه با رفتن به سمت ِ آن برایم دوباره مجسم میشود …
ادامه مطلباولین روایت ِ مکتوب از هنرمندی یگانه و مهجور
نگاه ِ ساده و نقد ِ موشکافانه و ظریف ِ ( رادیو کوچه ) به کتاب ِ نامبرده حسین سرشار در لینک زیر قابل روئیت است و یا برای خواندن آن به ادامه ی مطلب رجوع کنید . اولین روایت ِ مکتوب از هنرمندی یگانه و مهجور مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد …
ادامه مطلبThierry Maulnier…. پنبه زنی
برای اولین باره که توی زندگی دچار آچمز شدن میشم . انتخاب (بهترین) کار ، وحشت ناک ترین کاره . مخصوصا وقتی توی جایی هستی که همه فکر میکنن تو علامه ی دهری و سخت تر میشه وقتی میبینی دست تنهایی و همه ی کارها برخلاف تصورت خیلی خوبن . دچار آچمز شدن شدم . قبل از هر چیز باید …
ادامه مطلبنوستراداموس و میس شانزه لیزه + نامه
میس شانزه لیزه ، وقتی که از خواب بیدار شد ، احساس کرد چیزی شانه ی راستش را به شدت به خارش انداخته . اهمیت نداد . لحاف را کنار کشید و به نور خورشید که به زور خودش را از پنجره ی اریب سقف پایین می انداخت ،چشم دوخت . آفتاب میتابید . میس پیش خود گفت : ” …
ادامه مطلب