سه شنبه , ۷ اسفند ۱۴۰۳

میس شانزه لیزه

رقص روی قبر

آمبیانس : *  اینجا  * دنیا تکش درازه ، بذار هی بتازه ، بگازه . . . دستی رو بالا نکشه ، بذار تیک آف بزنه ، هی سیلی رو تو صورت مردم بزنه ، هه ! بذار شلاقشو بالا ببره . . . عمرا آبروتو بر باد ببره ، دنیا تکش درازه . . .درخت و ساتور میکنه ، …

ادامه مطلب

توی این روزهای شهر کتابی

  توی این روزهای نمایشگاه ِ کتاب که سر ِ همه شلوغه و همه جز پلاس شدن توی فیس بوک و سرک کشیدن کاری ندارن یه ماجراهایی پیش اومده که قبل از هر رسانه و منبعی ذکر میکنم . اولندش که جدیدا در گیلان و تهران بر اثر تزریق ب – کمپلکس ب 12 در عضله ی بنی آدم ها …

ادامه مطلب

قرارداد . . . با مرگ !

قرارداد با مرگ ! خیلی سال قبل ، نمایشی از اسلاومیر مروژک ، به اسم ِ پرتره به کارگردانی دکتر خاکی در تئاترشهر دیدم . نمایشی بود طولانی ، به شدت جذاب ، به شدت بازی های فوق العاده ای داشت و هنوز بخش هایی از آن در ذهنم مانده است . . . یک مونولوگ ِ عاشقانه در ابتدای نمایش چیزی …

ادامه مطلب

قلب هشتپا

میس شانزه لیزه ، توی وانِ حمام نشسته بود . توی وان ِ حمام ، کَف و خون ، پُر بود . پُر، مروارید و مرجان بود کَف ِ وان و جُز آن هشت پایی بود سیاه و لزج ، لَزج و لیز و هیز که چسبیده بود به گوشه ی حمام و هر پایش را به جایی تکیه داده بود ، …

ادامه مطلب

بی پولی

قبل از اینکه بلاگ رو ببندم در مورد (بی پولی) نوشته بودم . تنها در این مورد که در کنار هم قرار دادن بهرام رادان و لیلا حاتمی ترکیبی از زوج نا مناسب رو به حدی میده که با هزار جور گریم و نور و … هم نمیشه این ناهماهنگی رو از بین برد -البته اگر هدف فیلمساز غیر از …

ادامه مطلب

مرگ

میس شانزه لیزه ، در را قفل کرد و کفشهای تخت بند دارش را که بندش پیچ میزد دور ساق را پرت کرد گوشه ای ،‌ برق ها قطع بود ، توی خاموشی به سر میبردند ، تلو تلو خوران خودش را به کاسه ی دستشویی رساند و به ریمل هایی که از مژه هایش ریخته بود روی گونه ها، …

ادامه مطلب

2046

     من عاجزانه از شما خواهش میکنم ، التماس میکنم . تمنا میکنم به حرف های من گوش بدید . اجازه بدید گاهی ( ببینیم ) . الان که دارم این پست رو میذارم چشم هام خیسه و اشک دارم میریزم . اشک از سر خوشحالی و غم نیست . این اشک شاید از جنس اشک های  دامود پس از دیدن …

ادامه مطلب

مرض تحقیر

آمبیانس  (( اینجا )) تحقیر نمودن دیگران ، نام مرضی است که خیلی ها دچارش میشوند . در این حال آنها با تحقیر و تخریب روحیه ی دیگری دچار نوعی خودستایی از نوع نامرئی شده و در درون قانع میشوند . مخصوصا اگر این آدم ها (گاو پیشونی سفید) باشند که دیگه بدتر . . .  این روزها ورزشکاران ، …

ادامه مطلب

مده آ – کارمن – ماریا کالاس

نوشتن در مورد کسانی که عوام الناس نمیشناسند و آدم های سختی هستند …سخت …دشوار است .  ماریا کالاس را اولین بار در فیلم ( مده آ ) ی پازولینی دیدم . در دوره ی دانشجویی . . . مده آ … از آن کاراکترهای اساطیریی است که به زعم من سرشار از غم و عشقی عجیب و عجین با ماخولیا و شوریدگی …

ادامه مطلب

عادت

    ساعت پنج صبحه . یه رب دو شامبر قرمز پوشیدم و یه نسکافه ی داغ کنار دستم گذاشتم و دارم روی کی بورد تایپ میکنم . نمیدونم چی میخوام بنویسم. ساعت 4 نصفه شب رفتم حموم . از اون جا که تعلل در کار استحمام موجب کلافگی و افسردگیه به تاخیر ننداختمش جانم . موهام شده رنگ سیم …

ادامه مطلب