بیش از ده روز از کوچ علی قورچیان ، قهرمان جهان در پیشه ی کمانگیری روی اسب و هنرهای رزمی سواره میگذرد . این سوگ غباری ست بردمیده از راهِ بیداد ! آخرین گفتگوی علی قورچیان را مرداد ۱۴۰۳ در باشگاه ایشان در کردان گرفتم . به کردان رفتم و از مسیری به بعد که جاده ای پر شیب بود …
ادامه مطلبTimeLine Layout
آبان, 1404
-
11 آبان
از رمان به خاطر یک پیاله چای
بهخاطر یک پیاله چای برشی از کتابِ به خاطر یک پیاله چای دستمال را از دور چشمت باز میکنی و میاندازی زمین. من دور مُچ دستم میبندم. بِدو میروی. مثل دزدی که خانهای را زده باشد و بخواهد فرار کند. توی حیاط میگویی: «بهت قول میدم یه روز میبرمت اسطبل اسبها… اینجوری نگاه نکن… یه بارم اونجا یه چای با …
ادامه مطلب -
8 آبان
رمان «به خاطر یک پیاله چای» نوشته ساناز سیداصفهانی، اثری است که در آن ظرایف فرهنگ ایرانی در کنار فضای شاعرانه داستان به تصویر کشیده میشود. این رمان روایتی داستانی پر از اندیشه و احساس دارد و در آن به آیینها و مناسبتهای فرهنگی ایران، بهویژه شب یلدا و اهمیت چای در زندگی روزمره ایرانیها، توجه ویژهای شده است. در …
ادامه مطلب
مهر, 1404
-
30 مهر
خبرگزاری ایسنا – بهخاطر یک پیاله چای
رمان «بهخاطر یک پیاله چای» نوشته ساناز سیداصفهانی منتشر شد. به گزارش ایسنا، در معرفی این رمان که در نشر آفتابکاران منتشر شده، عنوان شده است: غمزه، شاعر و نویسندهای است که از زندگی شلوغ شهری به روستا پناه برده تا زندگی جدیدی را آغاز کند، غمزه در روستا قالیبافی میکند و با مردم روستا اُخت میشود تا روزی از …
ادامه مطلب -
27 مهر
رمان بهخاطر یک پیاله چای منتشر شد .
رمان «بخاطر یک پیاله چای » منتشر شد . غمزه ، شاعر و نویسنده ای ست که از زندگی شلوغ شهری به روستا پناه برده تا زندگی جدیدی را آغاز کند ، غمزه در روستا قالی بافی می کند و با مردم روستا اُخت میشود تا روزی از روزها در این مسیر زندگی با مزدک خان ، صاحب یک گله …
ادامه مطلب -
20 مهر
از مکاتبات ابراهیم گلستان با سانازسیداصفهانی
عریانی ! درست ملتفت شدید ؛ شطرنجی نشدنِ احساسات میانِ خطوط نامه ، عمل برهنگی کلمات و نمایشِ تنِ لغت، تشریح روان و روح در ابعاد بعید زخم است نامه . این ای-میلها ؛ سندِ اتصال من به ابراهیم گلستان است ، زمانی که هنوز در گیر و دار چاپِ کتاب اولم بودم و در حال کسب تجربه ، نوشته …
ادامه مطلب -
8 مهر
بهخاطر یک پیاله چای به زودی منتشر میشود . . .
رمان بهخاطر یک پیاله چای به زودی منتشر میشود . داستان غمزه ، نويسنده اى شهریست كه براى رهايى از هياهوى روزمره، به روستا پناه مى برد و در سكوتِ قالى بافى آرام مى گیرد. اما با ورود مردى صاحب گله اسب – كه با زبان نرم و نگاهی از بالا، نقش هاى دلخواه قالى را سفارش مى دهد – …
ادامه مطلب
شهریور, 1404
-
11 شهریور
شعبده بازی
شعبده بازی در حال تکاندنِ گنبدِ کبود ، درآوردن چاقو از ستون مهرهها و تیرافکنش کردن بر سقف آسمان ، مخابره ی داستان راستان ، نظاره کردن بر ابری که اشکِ چشم تولیدش کرد ، آیا از ناودان اشک چشم به کفایت قطره نریخت تا وسط خانهام دریاچهی شورابی شود ؟ چرا ریخت ، آن ابرِ بالا سر که …
ادامه مطلب -
5 شهریور
یادداشت رضا آشفته از دیدار سانازسیداصفهانی
دیدار با ساناز سیداصفهانی گفت که میخواد منو ببینه… مدتها بود ندیده بودمش… یکبار هم گفته بودم بیاید برای دیدن نمایش بیست و یک اما حالش پس از جنگ دوازده روزه اصلن خوب نبود و من هم به او حق دادم که نیاید… چند روزی بود که دنبال یک زن میگشتم که شبیه زنی باشد که در نمایشنامه زنی که …
ادامه مطلب -
4 شهریور
۳۱ مرداد
از ذوب شدنها! کلید را در جمجمعهام میچرخانم ؛ درش را باز میکنم ، ترکشهای خاطره بر جان ، خونین تن ، گریان ، میبینم توی ج/ن/گ ِ ایران و عراق ، پشت آژیر قرمز بهت زده ایستاده ام . “ توجه ! توجه ! علامتی که هماکنون میشنوید، اعلام خطر یا آژیر قرمز است و معنی و مفهوم آن …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی میس شانزه لیزه در جزیره ای در کهکشان