دوشنبه , ۳ دی ۱۴۰۳

Tag Archives: سانازسیداصفهانی

آینه های رو به رو + پیرمردی با بالهای بزرگ

آینه های رو به رو  شنیدم که در قحطی فیلم و خشکسالی اکران ، فیلمی با نام آینه های رو به رو شده است اکران . پس کلاه بر سر نهاده ، مانند ِ همه ی اوقات ، مو افشان کرده و با چند تن از یاران ِ جزیره ای به سینما سپیده رفتم . قیمت بلیط 2000 تومان بودو این اتفاق …

ادامه مطلب

جشنواره یعنی چه و معنی و مفهوم آن چیست ؟

به مناسبت سی و دومین جشنواره ی فیلم فجر  یه زمانی ، یه روزهایی ، بچه که بودیم جوون های فامیل و هنر دوست ها ،  از نصف شب کوله بارشون رو میبستن و میرفتن توی صف ِ جشنواره ی فیلم و توی صف میخوابیدن تا بلیط بخرن ، بنده های خدا ، یه زمانی برای دیدن ِ فیلم ها ، توی …

ادامه مطلب

Women Without Men

نخست : شهرنوش پارسی پور کیست ؟ شهرنوش را در اینجا (کلیک کنید ) میبینید . میخوانید . اگر زبان کفاف نداد سمت چپ صفحه (فارسی) را کلیک کنید . در ( اینجا) مصاحبه ای با ایشان شده در مورد امر صیغه ( ! ) شاید نظرات ایشان پیرامون این موضوع و دیدگاه یک زن فرهیخته ی ایرانی برایم جالب …

ادامه مطلب

تبلیغ راس و ریس کردن معامله آقایان و ضدش !

یکی از مهمترین مشکلات جامعه ی ما ، دست و پنجه نرم کردن آقایان با مشکلات لاینحل ج  نثی است . چیزی که این روزها بیشتر از همه چیز به چشم میخورد و هر کجا که بروی باز هم میبینیش ، تبلیغات نامحدود و رنگ ووارنگ و رنگین کمانی داروی راه حل مشکلات ج..آقایان هست . آقایان تبلیغات چی برای …

ادامه مطلب

حباب_ نشکن

  آمبیانس ………… (( اینجا )) سگی که درونم زوزه میکشه ، آرومم نمیکنه ، بی قرارم ، مثل دود سیگارم ، سگی که درونم زوزه میکشه ، تا نرقصم ، آروم نمیگیره ، من … که قلبم سیاهه ، مثل قیر ، مثل قعر چاه سیاه ، سخت مثل سنگ ، بی حوصله مثل فیلی سنگین و پیر ، …

ادامه مطلب

از فریدا کالو تا تراس

فریدا کالو رو دوست دارم . شخصیت محکمش رو ، آثارش رو  ، زندگیش رو ، ریسک پذیری هاش رو ، عاشقیتش رو ، دیدگاهش رو وخیلی به خودم نزدیک میبینمش . یکی از بدترین ویژگی های ما این هست که وقتی فیلمی به دست ما میرسه بی هیچ اطلاع و تحقیقی ، محض پر کردن اوقات بیکاری فیلم میبینیم …

ادامه مطلب

ای بیهوشی، جاودانه باش !

آمبیانس ((( اینجا ))) آمبیانس رو گوش کنید .    ای استخوان ها که زیر سنگ لحدید و زیر لگدید و زیر برف سردید و توی آفتاب تف دیده و گرمید و توی آن خاک و خل تنگید ، ای استخوان های بابابزرگم ، هیچ وقت تو را نفهمیدم … عکس هایت را زیر و رو کردم … استخوانهایت پشت …

ادامه مطلب

سفرنامه ی هندوستان

هندوستان فرار از دست ِ فراز و نشیب ِ روزگار و کارزار ِ زار کننده ی حال و احوال ، به صرافت رفتن به هند انداختم ، شاید جایی دور ، شاید جایی پُر از انرژی های رویایی ، شاید که مُردن در هند ، سوختن و پودر شدن در باد ِ ان ویران شدن . سفر به هندوستان ، سفری بود ، با …

ادامه مطلب

آژاکس

  آژاکس دیدن ِ نمایشی از ( سوفوکل ) ِ عزیز ِ همه ی اهالی نمایش ِ دنیا ، نه تنها خالی از لطف نیست ، بلکه یک جوری از واجبات است .  این روزها اجرای آژاکس که دراماتورژی و کارگردانی آن به عهده ی محمدرضا سمیع فر است ، برایم مرور ِ اساطیر ِ یونان ِ باستان و یادآوری همه ی درس های دوره ی دانشگاه …

ادامه مطلب

عاشقیت /4 Months 3 Weeks and 2 Days

  ١۶ فروردین ، سوختم . اگر  اون نبود الان پودر شده بودم . شب بود . خیلی شب . بعد از نصف شب . سرد بود هوا . سردتر از الان . رب دوشامبرم رو از استانبول خریده بودم . قرمز بود . رنگ خون . کنار یقه اش پر از مونجوق دوزی های آینه ای بود . حاشیه …

ادامه مطلب