پشت سر ، خرگاهی ست از فانوس های شکسته‌ی .

نخوانی بهتر است .

قسم به تارِ موی ثانیه ، زمان سپری نشد امسال الا به رنج‌. چرا از ذکرش حیا کنم ؟ من مینویسم تو نخوان . سالها سال بود ، لگد به تجربه زدم و رخصت دادم سَم ترشح کند ، بالا بیایید ، مرا در خود غرقه کند ، دیدم موج میزند سَم ، حباب میشود گداخته، دریا شده غم و من مومی گشته‌ام قائم بر ذاتش ، خاموش … سرگشته … جان‌باخته ! غرق در دریای ماتم .

پاره‌ای نیک بنگری یا گوشَت را روی قفسه‌ی سینه‌ام بگذاری هنوز میشنوی که قلبم میتپد . چطور ندارد ؟ از جان کندیدم و مومی شدم ، به سر ، شعله‌ور ، سرکش شدم ، پا پَر زدم به پرواز ، مرغی شکرزخمه بر خوابِ ناز .

رو آمدم ، ترقوه‌ام در یک دست و قلبم در دیگر دستم .

حالا نمیخواهم موجِ شادی‌های کوچک را درز بگیرم ، توی موزه بگذارم . نه ، تو هم نخواه قداره‌بندِ عادت از تو کوه بسازد اما از یخ . یخ شکن لازمیم . قسم به پرده‌ی زجاجی که بر تقویم افتاد و خیال کردیم که عاشقیم .

قاج شد فاجعه‌ای که خیال کردیم به آن دانه‌ایم .

سبز نشد . پلاسید .

کبودِ خواب شدن و لَوردیده‌ی بیداری شدن از برای دریای زهرآلودی که خود ساختیم و مست سرابش شدیم .

بنگر ، موج ها غاچ گشته .

پشت سر ، خرگاهی ست از فانوس های شکسته‌ی .

_

آخرین پست ۱۴۰۲

از جزیره در کهکشان

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .