بایگانی برچسب: میس شانزه لیزه

رقص روی قبر

آمبیانس : *  اینجا  * دنیا تکش درازه ، بذار هی بتازه ، بگازه . . . دستی رو بالا نکشه ، بذار تیک آف بزنه ، هی سیلی رو تو صورت مردم بزنه ، هه ! بذار شلاقشو بالا ببره . . . عمرا آبروتو بر باد ببره ، دنیا تکش درازه . . .درخت و ساتور میکنه ، …

ادامه نوشته »

توی این روزهای شهر کتابی

  توی این روزهای نمایشگاه ِ کتاب که سر ِ همه شلوغه و همه جز پلاس شدن توی فیس بوک و سرک کشیدن کاری ندارن یه ماجراهایی پیش اومده که قبل از هر رسانه و منبعی ذکر میکنم . اولندش که جدیدا در گیلان و تهران بر اثر تزریق ب – کمپلکس ب 12 در عضله ی بنی آدم ها …

ادامه نوشته »

قرارداد . . . با مرگ !

قرارداد با مرگ ! خیلی سال قبل ، نمایشی از اسلاومیر مروژک ، به اسم ِ پرتره به کارگردانی دکتر خاکی در تئاترشهر دیدم . نمایشی بود طولانی ، به شدت جذاب ، به شدت بازی های فوق العاده ای داشت و هنوز بخش هایی از آن در ذهنم مانده است . . . یک مونولوگ ِ عاشقانه در ابتدای نمایش چیزی …

ادامه نوشته »

قلب هشتپا

میس شانزه لیزه ، توی وانِ حمام نشسته بود . توی وان ِ حمام ، کَف و خون ، پُر بود . پُر، مروارید و مرجان بود کَف ِ وان و جُز آن هشت پایی بود سیاه و لزج ، لَزج و لیز و هیز که چسبیده بود به گوشه ی حمام و هر پایش را به جایی تکیه داده بود ، …

ادامه نوشته »

وقتی (88) چانه انداخت !

(٨٨) رو به احتضار است ، چه باید بکنم ؟ بدنت سرد شده و نفس های آخرت را میکشی، چه زود فراموش میشوی ای سالهای پرخاطره ، نگاهت رو به آسمان فراخ است که تو را با خود به ستاره ها و سیاه چاله ها تبدیل خواهد کرد . کاش با هم از صفحه های تاریخ و روزنامه  ها و …

ادامه نوشته »

خطوط بسته /

عکس از ( صابروکیلی راد )          آمبیانس : ( این ) موسیقی رپ یه موسیقی اعتراضیه که از سیاه ها شروع شد و به سفید و سرخ پوست و ژاپنی و هندی و ایرانی سرایت کرده و چاشنی آن طنز هم هست و از آنجا که هر اعتراضی نوعی انتقاد حساب میشود ، کلا در همه جای دنیا  این موسیقی رفت …

ادامه نوشته »

مده آ – کارمن – ماریا کالاس

نوشتن در مورد کسانی که عوام الناس نمیشناسند و آدم های سختی هستند …سخت …دشوار است .  ماریا کالاس را اولین بار در فیلم ( مده آ ) ی پازولینی دیدم . در دوره ی دانشجویی . . . مده آ … از آن کاراکترهای اساطیریی است که به زعم من سرشار از غم و عشقی عجیب و عجین با ماخولیا و شوریدگی …

ادامه نوشته »

عادت

    ساعت پنج صبحه . یه رب دو شامبر قرمز پوشیدم و یه نسکافه ی داغ کنار دستم گذاشتم و دارم روی کی بورد تایپ میکنم . نمیدونم چی میخوام بنویسم. ساعت 4 نصفه شب رفتم حموم . از اون جا که تعلل در کار استحمام موجب کلافگی و افسردگیه به تاخیر ننداختمش جانم . موهام شده رنگ سیم …

ادامه نوشته »

مشروطه بانو

از همین الان میتونم تیرهایی که به سوی من نشونه رفته رو ببینم اما از اونجا که آدم به امید زنده اس ، و من یه نمه به خودم مطمئنم پس نقطه نظرم رو نسبت به مشروطه بانو مینویسم چه باک ! بروشور کاهی با مهرهایی که جای جای صفحات اون ، از پیش ذهنیت ما رو با فضایی ، …

ادامه نوشته »

فرش

توی ماشین داشتیم میرفتیم که یک مرتبه ، حرفمان شد ، شروع کرد همان حرف های صد تا یک غاز همیشگی اش را زدن ، نمیخواست مقر بیاید ، من هم ساکت نشسته بودم . توی ماشین که داشتیم میرفتیم ، هوا ابری بود و سقف ماشین ما که کروک بود و زبان زد خاص و عام ، باز بود …

ادامه نوشته »