جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳

Tag Archives: ساناز سیداصفهانی

اخبار را مثل طعم بد قهوه فرانسه مینوشیم!

” من یه گنجشکم ، نشستم روی لپ تاپ و دارم صفحه ها رو بالا پایین میرم ، با نوکم این کارو میکنم ، اخبار رو میخونم ، تک میزنم به نون های خشک ِ جو ، من یه گنجشکم ، یه ذره سواد دارم ، اخبار رو میخونم ، الان مرده م . صاحبم من رو دید ، برم داشت …

ادامه مطلب

خورشید دروغگو

  دستهای باد ، ابرها را چنان هُل میدهد به جلو ، انگار که ازشان بَس بیزار است . پوره های ابر بالا سر ِ میس شانزه لیزه چنان در هم فرو میروند و از هم میشکافند که بی تاب میشوند . باید از این خانه گریخت و به جای امنی پناه برد . میس شانزه لیزه ، پالتوی سیاهش را …

ادامه مطلب

فیس بوک زن است .

فیس بوک چیست ؟ فیس بوک ، یکی از اختراعات ِ بشر ِ دوپا است ، که در یورش ِابتذال و اطلاعات ، توامان با خلاقیتی آن چنان طرح افکند و اُفتاد مُشکل ها . فیس بوک ، فضایی است که خودتان را شرحه شرحه و قطعه قطعه هم کنید دستتان بهش نمیرسد . در این فضای دور از دست ، که دستتان …

ادامه مطلب

گالیور

    میس شانزه لیزه روی تنها نیمکت ِ دَشت نشسته بود . کنار ِ پایش ، روی زمین ِ بایر ، کاغذهایی بود که پاره پاره شان کرده بود ، و باد کاغذپاره ها را توی ارتفاع ِ کوتاهی از زمین بلند میکرد و کاغذ ها تا اوج بگیرند ، روی زمین می افتادند ، مثل ِ جوجه ای که پرواز را …

ادامه مطلب

ویریدیانا اثر بونوئل

ویریدیانا ویریدیانا ، اثر لوئیس بونوئل در سال 1961 ، وقتی آقای بونوئل با اسم و رسم ِ راهبه ای به همین نام برخورد کرد ، ساختنش در ذهن او و سپس در سینما اتفاق افتاد . این فیلم  که فیلمنامه اش اثر  بونوئل و خولیو آلخاندرو، بر مبنای داستانی نوشته  ی خود ِبونوئل است ، اولین فیلم ِ اسپانیایی بونوئل محسوب میشود …

ادامه مطلب

ماهی و گربه ، اثری فاخر

ماهی و گربه  سپاس خدای را که بعد از سالها ، روی پرده ی نقره ای چیزی دیدم که حس ِ ماندنِ توی سینما و ترک نکردن صندلی را دوباره چشیدم . سپاس که فیلمی دیدم که بعد از ترک سالن و تا اینک که مینویسم ، حس ِ فیلم همراهم باقی مانده است . ماهی و گربه ، به زعم ِ من …

ادامه مطلب

ملکه زیبایی لی نین

The Beauty Queen of Leenane ملکه ی زیبایی لی نین ، نمایشی که در سالن ِ اصلی تئاتر شهر اجرا میشود ، اثری ست به نوشته ی ( مارتین مک دونا ) ، از مک دونا ، امسال نمایش های زیادی روی صحنه های نمایش رفت ،  مرد بالشی ، جمجمه ای در کاناراما و ملکه ی زیبایی لی نین . …

ادامه مطلب

شب ِ عید و بیدادی ارزانی

  ماده گَردند از طَمَع ، شیران ِ نَر  یکی از اعترافات ِ دروغ و کِذب ِ این من ، این میس شانزه لیزه ، اعتراف بر دیوثی و دزدی ، کاسب جماعت است . این اعتراف ِ دروغ و کذب صحت که ندارد هیچ ، میتوانید برای مشاهده ی این چاخانی به پهنای آسمان ، خیابان ِ ظریف ِ چمران را به سمت ِ ِ …

ادامه مطلب

هیپوفیز

هیپوفیز بازنویس و کارگردان : کورش نریمانی / از نمایشنامه ی (( دختر یانکی )) نوشته ی نیل سایمون ، ترجمه ی شهرام زرگر بروشورِ کار ، سورمه ای رنگ است ، با تصویر دِسَن شده ای از دو مرد که دستهایشان را به یکدیگر نزدیک میکنند ، کلمه ی ( هیپوفیز) به رنگ ِ زرد نوشته شده ، وارد سالن …

ادامه مطلب

داعش ، غول کوچک

سلام داعش ! اینک مِهر نیست . داعش دیگر پاییز نیست . این ، اینک ، زمانی نیست روی تقویم ! آنچه هست ، توئی . زمان ؟زمان چیست ؟ آنچه توئی در باور ِ مذهب یا اسطوره ، ظهورت بشارت ِ صبر ِ بَشر ،هست یا نه ، نیست نمیدانم . آنچه من میدانم ، این است ، هوا پس است داعش …

ادامه مطلب