کتاب خیابان گاندی ترجمه و در ترکیه به چاپ رسید .
ادامه نوشته »بررسی روان شناسانه پونه مقیمی بر داستان خاموشی نوشته ساناز سیداصفهانی
تحلیل و بررسی روان شناسانه دکتر پونه مقیمی بر داستان خاموشی نوشته ی ساناز سیداصفهانی
ادامه نوشته »پیشگوی مصری
پیشگوی مصری عکسِ کف پایم را خواست تا تمامِ گردش روزگار ایامِ آتیه را برایم در طبق اخلاص روی داریه بریزاند و من که ماه هاست از غایتِ عیشِ زندگانی ناکام ماندهام و به سببِ خوردن قرص ها لشیده ام و کاسه ی گدایی "کی منو می بره تهران گردی ؟" به دست گرفته و زاری همی کنم ، گمانم رفت بد نیست یک پیشگو از عاقبت ما بگوید حالا که خودش پیشدستی کرده . . . که من مستوجبِ الهاماتِ غیبی هستم و بس و حتما که دادارِکردگار ضجه هایم را شنیده و از مصر برایم پیشگو فرستاده . القصه ، با تمام شک هایی که داشتم ، که مگر کفِ پا مثل کف دست خط و نشان دارد ؟
ادامه نوشته »کتاب از خیرم بگذر در مرور هفتگی کتاب با مسعود بهنود
کتاب ( از خیرم بگذر ) در مرور هفتگی کتاب با مسعود بهنود . خوانش بخشی از داستان توسط سانازسیداصفهانی . لینک های خرید و مربوط به کتاب و این برنامه در صفحه درج شده است .
ادامه نوشته »ازخیرم بگذر، خیابان گاندی، خیال بازی در دل طبیعت
کتاب های ساناز سیداصفهانی در طبیعت
ادامه نوشته »نقد ادبی داستان چاتورانگا اثر ساناز سیداصفهانی در کتابخانه کوکیتلام سیتی سنتر
نقد ادبی داستان چاتورانگا - داستانی از مجموعه داستان های کتاب خیابان گاندی در کتابخانه کوکیتلام سیتی سنتر
ادامه نوشته »چاتورانگا – نوشته ی سانازسیداصفهانی در کانال کتابِ پارسی
چاتورانگا ( سانسکریت ِ شطرنج است ) داستان از زبان ساشلی روایت می شود . او تحت تاثیر قرص های اعتیادآور در فضای وهم انگیزی بین گذشته ای که عذابش می دهد و حالی که میگذراند روایت می کند . ساشلی مادرش ( عروسک ) را پیش از انقلاب از دست داده است ، پدر او که سر بازی شطرنج تمام دار و ندار و خانه شان را باخته نیز بر اثر الکل می میرد . او تنها یک برادر دارد به نام سهند که اعتنای غیر مجازش به ساشلی سبب نابودی راوی می شود و . . .
ادامه نوشته »داستان (سیب گاز زده ) نوشته ساناز سیداصفهانی در کانال کتاب پارسی و رادیو داستان
داستان سیب گاز زده از کتاب خیابان گاندی با صدای ساناز سیداصفهانی در کانال کتاب پارسی و رادیو داستان
ادامه نوشته »خیابان گاندی / مجموعه داستان سانازسیداصفهانی
کتاب خیابان گاندی / نویسنده سانازسیداصفهانی / نشر حوض نقره
ادامه نوشته »سرمای آتش
دستم را بالا آوردم ، بالا آوردَمش و پیش ِ رویم بگرفتم ، پیش ِ رویم بگرفتم و تپش هایش را بشمردم . تپش هایش را که کف ِ دستم بدیدم ، غلطیدنش را خندیدم ، این خنده نه از ِ سر ِ شوق بود که از سرِ باختن بود . بود ، همیشه در گذشته جا مانده بود و …
ادامه نوشته »