میس شانزه لیزه رابطه اش را با مرد کلوخ انداز تمام میکند اما . . .
ادامه مطلبیادداشتی بر داستان ( هارتلی ها ) اثر جان چیور
یادداشتی بر داستان هارتلی ها اثر جان چیور
ادامه مطلبدَلَمه های متحیر
نوشته ای برای طراحی مهرداد ختایی
ادامه مطلبدرگذشتِ گذشته !
میس شانزه لیزه مثل همه ی ما ترسی را یدک میکشد که میخواهد با آن رو به رو شود اما . . .
ادامه مطلبمیس شانزه لیزه و گدا
میس شانزه لیزه در حالی که از معبد فرار میکند فریاد کمک سر میدهد .
ادامه مطلببابانوئل و رازِ پوست
بابانوئل و راز میس شانزه لیزه
ادامه مطلبصفحه ی وزینِ iranianartists
جرای من در سالنِ زَنگارگونِ وحدت، از ساعت ِ شفق به فلق، رِوِرانسش کابوسی پر از وحشت، یک کف مرتب برای مترسک مستعد، اتاق گریم و آیینه، این منم امتدادش پشت یک آیینه، در زمستانِ نمایش، گُلهای یخ دسته گل های صد آفرینِ یک دلقک.
ادامه مطلبعکسی از دیان آربس که هرگز ظاهر نشد !
داستانی به بهانه ی عکاس آوانگارد دیان آربوس
ادامه مطلبمعرفی یک نقاش از پیچخانه ی میس شانزه لیزه : شیرین اژدری شولی
پایان نامه ای بر اساس کلاژهای سانازسیداصفهانی اثر شیرین اژدری
ادامه مطلبمیس شانزه لیزه ، مرد بی سر و شرلوک هولمز
... هولمز کاری کرده بود که میس شانزه لیزه مقواهای بزرگی بخرد و بیاورد و پنجره هایش را بپوشاند .
ادامه مطلب