ساناز سید اصفهانی میس شانزه لیزه در جزیره ای در کهکشان
من همین الان وارد ایران شدم .
داستان های باور نکردنی و مهیج تلخ و شیرین رمانتیک و عجیبی براتون دارم . این اولین سفری بود که به تنهایی وارد بلادخارجه شدم و مثل همیشه والدینی در کار نبود .بنابراین حتما به من خیلی خوش گذشته اما چون من میس شانزه لیزه ام حتما خیلی هم بد گذشته . از تمام کامنت های مهربونانه ی همتون تشکر میکنم . دلم برای تک تک شما تنگ بود و چه زجری کشیدم بی لپ تاپ . تازه رسیدم و با سرحالی تمام داستان ها رو مینویسم . این تنها عکسیه که میتونم بگذارم . این جا تفلیسه . . .
باور کنید خیلی سخت- عجیب- ترستاک -رمانتیک بود . حالا برای همه دونه دونه خواهم نوشت . به شیوه ی خودم . فقط خواستم زودی بیام این جا و بگم دوستتون دارم و کامنت هاتون رو ببینم . به زودی آپ خواهم شد .
سلام مادموزل عزیزم . بعد کلی وقت ، اومدم دیدم اینجا چه خبره…. و چه خبرها بوده ! رسیدنت به خیر ! هنوز پست سفرت رو نخوندم . امیدوارم که کلی هوای تازه تنفس کردی . انقدر حرفهای مختلف از هر کدوم از پست ها و ماجراهاشون به ذهنم می آد که نمی دونم از کدوم بابد بگم . ببخش که خاله بدی بودم یا شاید بهتر باشه بگم که ببخش که خاله خوبی نبودم . یعنی این مدت نبودم . به هر حال و حاضر و غایب دوستت دارم . منم بالا و پائین می شم و گاهی مدتها می شه که کارهای روزمره ام رو هم نمی کنم ولی به هر حال تو میس شانزلیزه عزیز دلم هستی و می مونی . من فعلا برم که اگه خدا بخواد پست سفرت رو هم بخونم . دوستت دارم . بوس
سلام
مگه کجا رفته بودی که اینهمه کادرو اونم فقط زنونه اورده بودی !! بهرحال من عاشق سفر و سفرنامه هستم ! کاش سفرنامه هاتو رو هم بنویسید. میشه کلی از توش موضوع تئاتر و فیلم در آورد!هر چند زندگی همیشه فقط زندگیه و الگو برداری نمیشه ازش کرد.
نگید که برای پسرخوندتون چیزی نیاوردید )):
اردتمند: پسر خونده
دسته گل محمدی به شهر ما خوش آمدی
منتظر نوشته های پر حرارت و گرمت هستم.
خیلی ذوق کردم برگشتی و نوشتی . دلم خیلی تنگ شده بود
ولی من دوست دارم عکسایی که تو گرغتی ببینم دوستم.با اینهمه تقاضا کمی از سفرنامتو هم برامون بنویس.یه جاهایی هست که خب خیلی همه میرن و اصلا تازگی نداره.اما کسی زیاد گرجستان نمیره و این خیلی تازگی داره فضای کشورهایی مثل گرجستان و آذربایجان و ترکمنستان شنیده ام که خیلی جالب و آرومه.چند خطی برام بنویس ازش.از مردمش آب و هواش و …راستی واقعا می خواستی خودتو بندازی توی رودخانه؟چه اسرارآمیز .
سفر…
ميس عزيز خوش اومدي
هميشه ميخونمت ولي بسيار كم نظر ميگذارم. شايد دو يا سه بار تا به الان.
قبلا هم گفتم ايجا رو بسيييييار دوست دارم. منو ميبره تو دنيايي دروني كه براي خودم ساختم. دنيايي كه با دنياي بيرون خودم خيلي فرق داره.
چقدر خوب كه هستي و با وجود تو ميتونم در اوج شلوغي و زشتي دنياي بيرونم سفري كوتاه به دنياي كوچك درونم كنم .
بنويس و ينويس و بنويس
سبز باشي
رسیدن به خیر.منم به اینجا عادت کردم, پس چه خوش اومدی.حتما از سفرت و از گرجستان که واسه من یه کم غریبه ست بنویس
سلام…..
آهنگ: ته سیگار:
http://mp3faz.com/Mp3/Persian%20Pop%20Music/Rastaak/Rastaak%20-%20Tah%20Sigar%20%5BFazMide%5D.mp3
آهنگ: آخرین شام:
http://mp3faz.com/Mp3/Persian%20Pop%20Music/Rastaak
/Rastaak%20-%20Akharin%20Sham%20%5BFazMide%5D.mp3
یا علی مدد
چه خوب که برگشتی به جزیره …
اعتیاد به نت!
گاهی باید زندگی حقیقی رو بو بکشی
دلم براي نوشته هاي آشنات تنگ شده بود خوش اومدي
رسيدن بخير ، اين خانه مدتي بي صدا بود . به صدايش عادت داده شده ايم .
شاد زي
سلام
رسیدن بخیر باشه عزیز
مطمئنم به شما بیشتر از ما خوش گذشته !! درسته که تو سرزمین غریبه ها رفتی تک و تنها بودی اما صد دل همراهت بود و کلی دعا گو داشتی که خدایا یار سفر کرده ما رو بسلامت دارش ! بهرحال من که منتظر سوغاتی هستم !!
راستی برای پسر خوندت چی آوردی ؟!
رسیدن به خیرررررررررررررررررر!
ولکام تو هوم!!
عجب زلزله ای هستی دختر! همین اومدی تهران و بلاد مارو لرزوندی!!
خوشحالم که بهت خوش گذشته. نوش!
جات خیلی خالی بود کلی دلتنگت شدم.
حالا خوب که هستی به امید خدا؟
سلام.
تفلیس، شهر نیاکانم. عکس قشنگیه.
خوش اومدی
خوش آمدی
سلام
وب و مطالب زیبایی دارین
خوشحال شدم با شما آشنا شدم و اومدم و خوندم
به کلبه ی شعرم دعوتین
با شعری از خودم و صدای جهان
و شعری با موضوع
مامان بابای من کیه…چرا هرشب یه مرد اینجاس
چرا وقتی میان خونه…همه موهای تو پیداس
منتظر پذیرایی از شما هستم
لطفا نظر بدین
منتظرم
سلام رفیق
رسیدنت سبز سبز
چه کار خوبی کردی که آمدی
نوشته هات را همه دوباره و چند باره خواندم.یک حس بیمار گونه ای در من می آمیخت که بر نمیگردی
خوشحالم نازنین