کتاب های ساناز سیداصفهانی در طبیعت
ادامه مطلبقاب
عکس
ادامه مطلبتو منی یا من تو ؟
که میعادگاه ، کرانه ی همیشگی بود ... همان غوطه گاه ِ نگاه ... همان دیدن آمیختگی فوج فوج موجِ در هم ...به هم یک باهم. در این کرانه ، ستاره به تعداد موج بود درهم که کرده بودند خانه خانه با هم ...تو منی یا من تو ای همیشه ژرف ؟ ... که حدیث ما معکوسِ قصه هاست . خوب میدانم که در هر سَحَرت پُر خبر از هر سفری ... غصه در سر، سخت و سنگین می پروری. . . من در این لب مینشینم که تو می خواهی و نه من . . . که این من نیستم به شنیدن تو خموش ، این تویی همیشه پر بغض و سنگین، اینچنین گهگاه مغشوش . . . . تن به جزر میدهی و به مَد مکدر می شوی . . .
ادامه مطلبعکسی از دیان آربس که هرگز ظاهر نشد !
داستانی به بهانه ی عکاس آوانگارد دیان آربوس
ادامه مطلبسولی لوگ
نمایشگاه انفرادی فوتوکلاژ سانازسیداصفهانی گالری مستقل تهران تئاتر مستقل تهران امین یاوری مصطفی کوشکی
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی میس شانزه لیزه در جزیره ای در کهکشان