جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳

Tag Archives: نقد و نظر

عادت

    ساعت پنج صبحه . یه رب دو شامبر قرمز پوشیدم و یه نسکافه ی داغ کنار دستم گذاشتم و دارم روی کی بورد تایپ میکنم . نمیدونم چی میخوام بنویسم. ساعت 4 نصفه شب رفتم حموم . از اون جا که تعلل در کار استحمام موجب کلافگی و افسردگیه به تاخیر ننداختمش جانم . موهام شده رنگ سیم …

ادامه مطلب

مشروطه بانو

از همین الان میتونم تیرهایی که به سوی من نشونه رفته رو ببینم اما از اونجا که آدم به امید زنده اس ، و من یه نمه به خودم مطمئنم پس نقطه نظرم رو نسبت به مشروطه بانو مینویسم چه باک ! بروشور کاهی با مهرهایی که جای جای صفحات اون ، از پیش ذهنیت ما رو با فضایی ، …

ادامه مطلب

فرش

توی ماشین داشتیم میرفتیم که یک مرتبه ، حرفمان شد ، شروع کرد همان حرف های صد تا یک غاز همیشگی اش را زدن ، نمیخواست مقر بیاید ، من هم ساکت نشسته بودم . توی ماشین که داشتیم میرفتیم ، هوا ابری بود و سقف ماشین ما که کروک بود و زبان زد خاص و عام ، باز بود …

ادامه مطلب

نسناس

نسناس کی خوابم بُرد نمیدانم . این از قدرت ِ اشک است که جان را چون شمع به هیچستان میبَرَد . این اشک است که گُل های فَرش را تَر میکند و به ان ها جان میبخشد . گل هایی که ریشه میگیرند و تو را در خودشان همچون پیچک و عشقه میپیچند و به ناکجا میبَرَند . کی خوابم …

ادامه مطلب

سال ثانیه

نمایش "سال ثانیه" از یک پیشنهاد شروع شد. پیشنهادی از طرف فستیوال "اشپکتاکل" سوئیس. قرارمان این شد که از "هیچ" شروع کنیم و گروهی که خالصانه آمد و رنگ خود را بر این "هیچ" پاشید تا "سال ثانیه" شکل بگیرد.

ادامه مطلب

تولدت مبارک !

(جمیله شیخی) بزرگ ، یکی از هنرمندانیست که به نظر من تاثیر خودش را در همه ی کارهایی که بازی کرده ، درست و ماندگار،  به جا گذاشته ، ردی که جای پایش فقط به اندازه ی خودش و قواره ی ظرافت خودش است در لحظه حک کرده . اولین بار ، اولین تصویری که از جمیله ی شیخی نازنین …

ادامه مطلب

کودکی . . .

سرآغاز : ( این ) پرولوگ : دکتر روان شناس یا روان پزشک یا روان پریش  ، سرش رو آورد جلو  و از من که توی صندلی فرو رفته بودم  پرسید :” وقتی در خونه ت رو باز میکنی میری تو ،‌وقتی در باز میشه چه احساسی داری؟ “ من : ” ( به دلیل ترس از کتکهای بانوی خانه ، …

ادامه مطلب

حبس

  سوگند به همه ی سوگندهایی که همه ی مردها شکسته اند که همینک قفل را شکستم و از محبس خلاص شده و در کوتاه ترین زمان ممکن حیات خود را مهر کرده در این خاک و نامه های شما را بوسه زده بر در و دیوار اتاقم خواهم آویخت . در این مدت که نبودم 2 کیلو وزن کم …

ادامه مطلب

اینترلود – بلیط نیم بها –

 مثلا من یک عدد میس خوش و خندانم . مثلا دارم با دمبم گردو میشکنم ، مثلا میخوام  بگم هیچ وقت توی هیچ هچلی نیفتادم برای همین خیلی خوش و خندان ، با خط 11 میرم سر یه کوچه ، تا این سر کوچه رفتن باید کلی سرپایینی نفرین شده رو طی کنم ، طی میکنم . وای میستم . …

ادامه مطلب

افقی پر از غبار

آمبیانس : سکوت       وقتی که اینجا آماج توپخانه ی نامرئی خودمان شده ، وقتی که هوا سخت سرد و خشک شده و مزاج هوا سنگ شده ، افسرده شده ، ما داریم چه کار میکنیم ؟ به روزمرگی هایمان ادامه میدهیم . بی اعتنا از کنار همه چیز میگذریم . همچنان جشن ها میگیریم ، حتی جشن …

ادامه مطلب