رفته بودم آرایشگاه . همیشه حرفهای شنیدنی توی آرایشگاه زیاده . گاهی حتی از حماقت بعضی از آدم ها نمیتونی دهن باز کنی وارد دیالوگشون بشی . مثلا یه خانومی که با کلی ولع و هیجان ، همین طور که آب از لب و لوچه اش میریخت و آویزون بود داشت در مورد پسری حرف میزد که با دختری قصد …
ادامه مطلبآخرین شب
* این متن دو بار پرید تا گذاشتمش . ** کسی اگر با فونت این جا مشکل و ناراحتیی داره لطفا زبون در دهان نگه نداره و بگه . میس شانزه لیزه داشت صندلی های لهستانی کافه ی زیر هتل را برعکس میکرد و روی میز مینشاند . هیچ صدایی نبود جز صدای باد . باد زوزه میکشید و خرناس …
ادامه مطلبحضرت والا ( ! )
والا چه عرض کنم که زبانم از این همه عرض مو در آورد و موهاش سفید شد و کچل شد ! دیدن نمایش حضرت والا برای من میس شانزه لیزه ، خیلی بی رودربایستی و راستی راستی ، اصلا خوشایند نبود . بل لج در آر نیز بود . مدت ها بود در بوق و کرنا ، حضرت والا والا …
ادامه مطلبفرق ساعدی و فروغ
یاد آوری ها این بار چهارمیست که دارم این پست رو مینویسم . چون سه بار نوشتم و هر سه بار فقط تا قسمتی آپ شد ولی من از رو نمیرم . دیدن فیلم La prima notte di quiete یا همان the professor یا le professeur اثر والریو زرلینی ، با بازی آلن دلون ، یکی از شوکه کننده ترین اتفاقاتی بود …
ادامه مطلباین جا
http://jazirehdarkahkeshan.blogfa.com/post-6.aspx مدیر محترم پرشین بلاگ باید توضیحی برای این مشکلات باشد نه ؟
ادامه مطلبجزیره در کهکشان در خاک ماسوله
صابر راد ( بدون پاک نویس ) داشت میرفت ماسوله جایی که ازش خاطره داشتم بهش گفتم ، نه جدی ، شوخی شوخی ، همین شکلی ،که ” یه (جزیره در کهکشان) هم روی درخت اون جا یادگاری بنویس عکسشو بفرس. “ امشب خمیازه کشان اومدم بلاگم و بعد رفتم ای- میل هام رو مثل یک مناسک همیشگی واجب انجام …
ادامه مطلبجمشید مشایخی
جمشید مشایخی عزیز کمال الملک ذهن ما در سینما تولدت مبارک جانا آمبیانس : ( این ) جمشید مشایخی را وقتی شناختم که (صدایی که هم اکنون میشنوید صدای آژیر خطر است ، صدای وضعیت قرمز است به پناهگاه بروید . بوووووووووق ممتد . ) آن وقت ها سریال هزاردستان را میداد و من از این که مفتش شش انگشتی …
ادامه مطلبقاتل بی رحم هسه کارلسون
تئاتر : قاتل بی رحم هسه کارلسون ، کار مسعود رایگان ، ایرانشهر ، سالن استاد سمندریان ، بازیگران : رویا تیموریان- شبنم مقدمی – هومن سیدی – جواد عزتی – محمد سلوکی برآیند نظر + نقد + تحلیل = کاری فانتزی ، متوسط ، اگر داستانش را روی کاغذ میخواندم بهتر بود ، میزانس ها خوب ، بازی ها …
ادامه مطلبهملت برو خواننده شو !
میس شانزه لیزه از دست خواب هایش گریزی نداشت . از خواب هم که میپرید ، ادامه ی آن را روی دیوار خانه اش میدید . مثل فیلم ( سینما پارادیزو ) (صحنه ای که فیلم روی دیوار خیابان نشان داده میشود ) میدید .به خاطر ساخت و ساز برجی در نزدیکی خانه ی میس شانزه لیزه ، او نیمه …
ادامه مطلبنوشتن در تاریکی
من ارث بابام رو از تئاتر میخوام ، جزو اون دسته از آدم هایی هم نیستم که به خاطر نام ها ، نشانه ها رو ببرم از یاد . بلدم نیستم مجیز کسی رو بگم و بیخودی پیزر لای پالون کسی بذارم . من محمد یعقوبی رو با کارهاش میشناسم . اگر کاری خوبه توی جزیره دو تا دست و …
ادامه مطلب