تفلیس / گُرجستان میس شانزه لیزه کنار ِ شومینه دراز کشیده بود که یک نامه از زیر در خانه سُر خورد و آمد تو . در نامه نوشته شده بود که شما در قرعه کشی برنده شده اید و میتوانید به تفلیس بروید . میس شانزه لیزه که از شهر ِ خاکستری بی روحی که درش زندانی شده بود و میلیون ها …
ادامه مطلبای بیهوشی، جاودانه باش !
آمبیانس ((( اینجا ))) آمبیانس رو گوش کنید . ای استخوان ها که زیر سنگ لحدید و زیر لگدید و زیر برف سردید و توی آفتاب تف دیده و گرمید و توی آن خاک و خل تنگید ، ای استخوان های بابابزرگم ، هیچ وقت تو را نفهمیدم … عکس هایت را زیر و رو کردم … استخوانهایت پشت …
ادامه مطلب