متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .
ساناز سید اصفهانی
شهریور 5, 1404
رضا آشفته, سانازسیداصفهانی
دیدار با ساناز سیداصفهانی گفت که میخواد منو ببینه… مدتها بود ندیده بودمش… یکبار هم گفته بودم بیاید برای دیدن نمایش بیست و یک اما حالش پس از جنگ دوازده روزه اصلن خوب نبود و من هم به او حق دادم که نیاید… چند روزی بود که دنبال یک زن میگشتم که شبیه زنی باشد که در نمایشنامه زنی که …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
شهریور 4, 1404
collageartwork, ادبیات, بخاطر یک پیاله چای, داستان, ساناز سید اصفهانی, ساناز سیداصفهانی, سانازسیداصفهانی, میس شانزه لیزه, میس شانزه لیزه, نویسنده, هنر, کتاب, کلاژ, یادداشت
از ذوب شدنها! کلید را در جمجمعهام میچرخانم ؛ درش را باز میکنم ، ترکشهای خاطره بر جان ، خونین تن ، گریان ، میبینم توی ج/ن/گ ِ ایران و عراق ، پشت آژیر قرمز بهت زده ایستاده ام . “ توجه ! توجه ! علامتی که هماکنون میشنوید، اعلام خطر یا آژیر قرمز است و معنی و مفهوم آن …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
مرداد 21, 1404
ادبیات, بخاطر یک پیاله چای, داستان, ساناز سید اصفهانی, ساناز سیداصفهانی, سانازسیداصفهانی, میس شانزه لیزه, هنر, کتاب
تمام شد . ویرایش نهایی این اثر ، به مثابه ی سلاخی کردنِ تنِ بچه ام روی تخت اتوپسی بود . تا به حال به جسدِ شکافته شده ی بچه ی خودت نگاه کرده ای ؟ همان طور که چشم هایش در چشم خانه باز مانده و قلبش از نفس ایستاده است و تو داری به دنده هایش ، به …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
مرداد 6, 1404
جزیره در کهکشان, دختری با سوزن, ساناز سید اصفهانی, ساناز سیداصفهانی, سانازسیداصفهانی, سینما, ماهنامه تجربه, میس شانزه لیزه, میس شانزه لیزه
یادداشتِ سانازسیداصفهانی بر فیلم « دختری با سوزن » به کارگردانی مگنوس وان هورن را در ماهنامه ی تجربه / تیر – مرداد ۱۴۰۴ بخوانید .
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
مرداد 4, 1404
امیرعلی حنانه, حسین سرشار, ساناز سید اصفهانی, ساناز سیداصفهانی, سانازسیداصفهانی, عکس, مرتضی حنانه, میس شانزه لیزه, میس شانزه لیزه, نامبرده حسین سرشار, هنر, کتاب, گالری
این عکس ، برای اولین بار در صفحه های مجازی ساناز سیداصفهانی به اشتراک گذاشته می شود ، امتناع از گزافه گویی بعد از چاپ کتاب نامبرده حسین سرشار واجب است ، استمرار برای حفظ نام حسین سرشار و جمع آوری آرشیو عکس های ایشان و هنرمندانِ همراه ایشان و بخشی از تاریخ به تار تنیده شده ی هنر ، …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
مرداد 1, 1404
اسم این کتاب دتول نیست, جزیره در کهکشان, حوض نقره, داستان, دریاچه ارومیه, ساناز سید اصفهانی, ساناز سیداصفهانی, سانازسیداصفهانی, میس شانزه لیزه, میس شانزه لیزه, هنر, چاپ دوم, کتاب
پاره ای از داستان ِ بلند ِ فلامینگو در کتاب اسم این کتاب دتول نیست ، نوشته ی سانازسیداصفهانی . . . در این دو هفته که من روزها خواب بودم ، توی اسکله فلامینگو ها خود به خود میمردند . یک بار که برای خریدِ سبزی تازه رفته بودم ساحل ، دیدم که مردم شهر کارها و رفتارهایشان برعکس …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
تیر 27, 1404
sanaz seyed esfahani, sanazseyedesfahani, بخاطر یک پیاله چای, جزیره در کهکشان, داستان, ساناز سید اصفهانی, ساناز سیداصفهانی, سانازسیداصفهانی, معرفی کتاب, میس شانزه لیزه, میس شانزه لیزه, هنر
بخاطر یک پیاله چای ۲۷ تیر ۱۴۰۳ تو را خوردم تا یکراست بروی توی آبشش هایم . رخنه کنی انجا کنارِ قلبم . اگر آدرسِ سرراستِ دنده هایم را داشته باشی حتما به دهلیز و بطنم زود میرسی. زوزه میکشم و پیدایم نمیکنی . از هنرهای دست و پا زدن برای بقا همانا مویه ی نهنگ یا زوزه ی گرگ …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
تیر 18, 1404
ساناز سید اصفهانی, ساناز سیداصفهانی, سانازسیداصفهانی, محمود زند مقدم, مستند, مصاحبه, میس شانزه لیزه, میس شانزه لیزه, نویسنده, هنر, گفتگو
گفتگو با دکتر محمود زند مقدم خالقِ «حکایت بلوچ» این گفتگو کُرنشی است برابرِ حافظۀ طلایی و دقیقی که خشت به خشت، گام به گام، وجب به وجب پهنۀ بلوچستان را طی پنجاه سال موشکافی مینیاتوری ترسیم کرده وآن را با نثری خیرهکننده و سحرآمیز در هفت جلد تحت عنوان «حکایت بلوچ» نوشته است ساناز سید اصفهانی محمود زند مقدم …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
تیر 17, 1404
میس شانزه لیزه
جُستار – حالا دستهایم با هُرمِ لاله ی گوشت و نیمه ی صورتت که در همکناری چشیده تب کرده . – منظورم همان اولین بار بود که با چشمِ بسته زیر چشمخانه ات را لمس کردم بلکه حسی از کودکی در من بدود . . . مثل زمانی که چشمم را میبستم و چشمخانه ی آقاجانم را مثل یک بازی …
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی
تیر 14, 1404
میس شانزه لیزه
حکایتِ همچنان باقی یک پسر عمو + : ” چرا ؟ “ – : ” چون نه اصفهانی اَم ، نه سید . “ + : ” عه ! یعنی سادات نداری توی اسمت ، توی شناسنامهات ؟ “ – :” نه به خدا ! “ + : ” همین سانازِ خالی . . . سانازِ سیّداصفهانی ؟ “ – …
ادامه مطلب