یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳

سولی لوگ . نمایشگاه انفرادی سانازسیداصفهانی

نمایشگاهِ انفرادى فوتوکلاژ ِ سانازسیداصفهانى با عنوان ” سولى لوگ ” در گالرى مستقل تهران / از تاریخ جمعه ٩ مهر ماه ١٣٩۵ تا ١٧ مهر ماه / گشایش ساعت ١٧ – آدرس : تهران ، چهارراه ولیعصر ، ضلع شرقى پارک دانشجو ( تئاتر شهر ) ، خیابان رازى ، پلاک ۵٠ / ساعت بازدید ١۶ الى ٢٣:٣٠ ( شنبه ها گالرى تعطیل مى باشد.)

یادداشت روزنامه ی شرق – قلم رضا آشفته درباره ی نمایشگاه سانازسیداصفهانی

تنهاتر از همیشه
رضا آشفته

«ما هر دو، یکی بودیم. غیبت، مُجاز نبود، یکی بود و یکی نبود سرآغاز نبود

من و او، دو مصرعِ هم‌قافیه بودیم در تسخیرِ بیتِ تقدیر، باور کن جدایی‌مان امکان‌پذیر نبود که نبود».
نمایشگاه فتوکلاژ «سیداصفهانی» به نثر بالا مزین است که در آن به ایجاز، نمایشگاهش را «سولی‌لوگ» یا حدیث نفس نامیده؛ یعنی نوعی تک‌گویی که در آن مخاطب و شنونده‌ای حضور ندارد و انگار تو برای خودت و شاید براي خلأ بخواهی دردهایت را واگویه کنی. این‌ هم شاید درد هنرمند معاصر باشد که در زمانه اکنون تنهاتر از همیشه شده است. «ساناز سیداصفهانی»، هنرمندی چند‌وجهی است و در هنرهای تجسمی (عکس و نقاشی)، سینما، تئاتر، موسيقي و ادبیات تاکنون تجربه‌هایی را ارائه کرده است و علاوه بر اینها روزنامه‌نگار و منتقد و پژوهشگر نیز هست و باید گفت این‌بار نیز در تالار مستقل تهران ٢٠ تابلوی فتوکلاژ را ارائه کرده که در نوع خود متفاوت و نوآورانه است. در عالم نقاشی، ونگوگ و بعدها فریدا کالو خودشان را بسیار خودشیفته‌وار در نقاشی‌های‌شان مطرح کرده‌اند و البته هدف از این خودنگاری‌ها ارائه فضای ذهنی و درونی‌شان درباره خویش و موقعیت و شرایط پیرامونی‌شان بوده است و سعی کرده‌اند خود راوی و محور اصلی بیان آنچه باید مهم جلوه کند، باشند؛ به همین دلیل حضورشان باورمندی آثارشان را بیش از حد انتظار خواهد كرد، حتي اگر قضاوت مخاطب از این زاویه دید معطوف به خود، خودشیفتگی و نارسیس قلمداد شود و به نظر ساناز سیداصفهانی نیز با توجه به روحیه صریح و منتقدش، بسیاری نيز از این کنش‌مندی‌هاي آنی و بداهه این هنرمند در امان نخواهند بود، او خواسته است نسبت به جهان پیرامونی‌اش حضور پررنگی داشته باشد و در هر مثال و نشانی که در این تابلوها دارد، مرورگری باشد که بنابر خواست باطنی‌اش حرکت می‌کند و چه بهتر از اینکه خودش نیز جزئی جدانشدني از کلاژها باشد و بخواهد نظرگاهش را درباره سوژه به فاصله نزدیک به یقین بررسی کند. فرقی نمی‌کند این سوژه به نام کاوه (کاوه گلستان) باشد و عکس‌هایش از محله‌های گمرک آمده باشد، هدف اینجاست که از منظر و مقام یک زن می‌خواهد نقبی به سوژه بزند و در کنار آن سوژه‌ها نیز خود را دریغ نمی‌کنند! این خودگویی از زاویه دید برابر و زن‌محور این چالش‌مندی‌هاست، زيرا ساناز سیداصفهانی ابایی ندارد که بخواهد از منظر عباس کیارستمی به هنر نقبی بزند و باز هم خودش می‌تواند در اینجا محور باشد و در جایی دیگر بازی‌گردان عروسک‌هاست و در جایی دیگر در پارچه نقش‌آفرینی می‌کند که می‌تواند هنر دستان زنان باشد. او به هر بهانه‌ای می‌خواهد حضورش در این کلاژها را به عینه اثبات کند؛ اما آنچه در این بازی قاعده‌مند چیره می‌شود؛ درواقع ذهنیت – اکسپرسیونیستی و سورئالیستی- است که به این تابلوها هویتی مشهود یا منتزع از واقعیت می‌بخشد؛ یعنی او برداشت ذهنی‌اش از سوژه را عرضه می‌کند و در اینجا به تلفیق عکس و نقاشی می‌پردازد که بتواند آثاری هنری پیش‌روی‌مان قرار دهد که هم ماحصل زمانه نوین است و هم می‌خواهد از قالب‌های معمول و کلاسیک دل بکند و زاویه دید تازه‌ای پیش‌روی‌مان قرار دهد؛ کاری که شاید به مذاق برخی که با نوآوری و پیشرو‌بودن مخالف هستند، خوش نیاید. او داستان‌نویس و حکایتگر است و در اینجا نیز داستانک‌هایش را که به نثری آهنگین و مسجع آذین شده‌اند، در پس قاب‌ها روایت می‌کند. کافی است قاب را از میخ‌آویزش برداریم و برگردانیم که ببینیم نسبت به آن لحظه در تابلو چه نظرگاهی داشته است و در آن روایتش چگونگی زبان نهان متن (فتوکلاژ) را دریابیم.
ناراحت است که همکاران روزنامه‌نگارش هنوز به نمایشگاهش نرفته‌اند و خوشحال از اینکه مردم و هنرمندان نامی در تالار مستقل تابلوهایش را دیده‌اند و نظر داده‌اند. ناصر صفاریان، سیامک صفری، اسدالله امرایی، میترا الیاتی، بابک کریمی، آرش تنهایی، رؤیا میرعلمی، مانی پتگر و… به تماشای این تابلوها نشسته‌اند و این همان حس شادی است که هنرمند دوست دارد بیشتر از اینها با التفات دیگران مواجه شود.

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

Beş soruda “Gandi Sokağı”nda Bir Gezinti

[ پرسه در خیابانن گاندی ، گفتگو با سانازسیداصفهانی گفتگو با سانازسیداصفهانی – مجله ادبی …