مونولوگی از زبان زنانی که سعدی برایشان شعر گفت !

مونولوگ بزرگداشت روز سعدی /سانازسیداصفهانی

 

 

“تو همیشه یک دانای کل بودی، یک عاقل و بالغ، تو همیشه یه شاعر پر شور بودی و مثلا عاشق. چرا هیچ وقت هیچ کسی از من نپرسید که تو رو دوست دارم یا که نه؟ کف دستم را بو نکرده بودم حضرت ِ بیت و غزل که تو عاشق من شدی و من غافل از یاد ِ تو! آوازی سر بده ، کاری بکن ، راه برو ، داد بزن ، نگاهم کن اما نگو که دوستم داری . من چه می دانستم که تو، از روزنه ای نگاهم کردی! هر همه شب هی خیالم کردی، هر روز به انتظارم صبح را شب کردی؟ تو توی کاغذ هایت دنبال من بودی؟ من چه می دانستم، چراغِ خاموش محیای سوختن است. عشق تو شعر نیست. شعار است. از بی وفایی‌ام گفتن عشق نیست. سراب است و مثل سنگسار دردناک. عاشق ِ عقیم، گورش همان شیرازه ی کتابش است و بس!”📜 مونولوگى كه خوانديد، برداشتِ من از فردى ست كه شعر يكباره در مدح يا از فراق او سروده شده است . متن را براى ويدئو آرتِ سروش ميلانى زاده در روز بزرگداشت سعدى كه در گالرى هپتا برپا شُد نوشتم و يكى از زنانِ رو به دوربينش بودم.🎬

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .