جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳

داستان های عشقی هزار و یک شب

داستان های عشقی هزار و یک شب

یا داستان های عربی ( ! )

فیلم داستان های عشقی هزار و یک شب اثر پازولینی ، فیلمی بود که به شدت با تمام وجودم ، روحم ، خونم ، پوستم دوستش داشتم و با آن ارتباط برقرار کردم . شاید یکی از مهمترین دلایل آن دنیال کردن داستان های (هزار و یک شب) افسونگر ، در طی دوره ی دانشگاه بود ، و اینکه ، دو داستان این فیلم را دقیقا در جلد یک ، خوانده بودم و از دیدن آن ، از بصری شدن آن در فضای شرقی حیرت کردم . بیشترین تعجبم زمانی بود که دیدم بسیاری از زیبا ترین فیلمبرداری های این فیلم در اصفهان ، در نماهایی دیده میشود که عالی قاپو ، مسجد شاه و عمارت درونی عالی قاپو را میدیدم . زمانی که در آن فضا، درآن جایی که روزی راه میرفتم به یادگاری هایی که هموطنان عزیزم روی در و پیکر عالی قاپو نوشته بودند تاسف میخوردند . خوشحال شدم که  زمانی ، این فضای افسونگر توسط این فیلمساز بزرگ کشف شده و چنین فیلم هنری و جذابی در لوکشن های ایرونی برداشته شده ! البته در مقدمه ی فیلم متوجه شدم که نام چند کشور خاورمیانه ای ذکر شده به علاوه ی ایران ، گمانم این بود  که داستان ها از داستان های ایرانی ماست اما بعد از دیدن   سکانس های باشکوه در مکان هایی که راه رفته ام ، تضاد موقعیتی که در آن فضا ها برداشته شده بود کاملا ذهنم را قفل کرد . عالی قاپویی که زمانی پادشاهان صفوی در آن قدم میگذاشتند ، بستر هماغوشی دو شخصیت اصلی این فیلم شده بود . 

هر کس که دست گرفته و هزار و یک شب خوانده ، میداند که شیوه ی روایت داستان های هزار و یک شبی ، آمیختگی و در هم رفتن داستان ها و روایت پشت روایت است ، در این فیلم هم ساختار فیلم از همان داستان ها برداشته شده بود ، این جا مولف بی نام و نشان هزار و یک شب روی دست فیلمساز زده ، که به عقیده ی من هزار و یک شب به شدت روی جناب بورخس هم اثر گذاشته و داستان های بورخس را هم دزدی تمیزی از هزارو یک شب میدانم ، البته ، نه همه ی داستان هایش را ، و همین طور بی شک ، دیوید لینچ عزیز که بی تردید از بورخس گرامی الگو گرفته در روایت فیلم ها ناخودآگاه هزار و یک شبی جلو رفته .  داستان فیلم ، از این جا آغاز میشود که کنیزی به نام (زمرد ) را در بازار میفروشند و نورالدین اسیر عشق او میشود  . همان طور که در نشانه های داستان های هزار و یک شبی میبینیم ، یک سری چیزها همیشه تکرار شده اند ، (که تاثیرش را در بوف کور هم میتوانیم ببینیم )، خواندن کتاب و داستان در داستان شدن ، خواب به خواب رفتن ، وجود زن اثیری ، وجود گلدان و گنج و جانورانی که حرف میزنند و … در این فیلم چرخه ی زنجیر وار داستان های عاشقانه کاملا مشهود است . در اینجا (*) میتوانید اطلاعات دقیق تری پیدا کنید . 

پازولینی در عالی قاپو 

چیزی که در این فیلم با کل مضمون و مکان داستان فیلمنامه تضاد داشت موسیقی زیبای فیلم بود که به نظر من با خود فیلم هماهنگ نبود . بعد از دیدن این فیلم به شدت یاد ماریا کالاس و مده آ افتادم . تاش ها و ریتم و دیدگاه کارگردان مشخص بود . این مشخص بود را در آثار یک هنرمند دوست دارم . مثلا سالوادور دالی یا فریدا یا شاگال یا ونگوک همیشه خودشان هستند هر لحظه یک ساز نمیزنند . مثلا پازولینی این است . دیوید لینچ هم کاملا سبک خودش را دارد . در ایران ما چی ؟!!!!!! مثلا پر واضح است که علی حاتمی صاحب سبک بود . کیمایی حتی بعد از فوتش به لحاظ هنری بعد از سرب باز هم صاحب سبک است ، از بیضایی نمیشود گذشت او هم صاحب سبک است . بقیه به بیراهه رفته اند . دلیلش بی سوادی عدم شناخت  کادر . لنز . سواد . موسیقی . عدم خواندن و دیدن  آدم ها است . این  روزها هنرمندان به جای در بطن جامعه غرق شدن در فیس بوق و توی مهمانی ها جمع میشوند و این باعث میشود هیچ وقت آل احمد یا هدایت ها را نشناسند  . شمیم بهار ها را . خود من را 🙂

در این فیلم ، عشق ، کشکش، دوست داشتن و  تفاوت بین هوس و عاشقیت مشخص میشود . شناخت خدا ، قداست ، تطهیر کاملا مشخص میشود . امیدوارم ایم فیلم را پیدا کنید و از دیدنش لذت ببرید . 

“The Flower of the One Thousand and One Nights” یا Il fiore delle mille e una notte یا The Arabian Nights سه اسمی است که میتوانید در آرشیو فیلم ها دنبالش بگردید . به راحتی لینک های مربوط به این فیلم را در یوتویوپ میتوانید پیدا بکنید . 

 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

Beş soruda “Gandi Sokağı”nda Bir Gezinti

[ پرسه در خیابانن گاندی ، گفتگو با سانازسیداصفهانی گفتگو با سانازسیداصفهانی – مجله ادبی …

۱۱ نظرات

  1. سلام توروخدالینک دانلودش روبذاریدمن فیلترشکن ندارم خیلی دلم میخوادببینم فیلم رو.

  2. بسیار عالی.
    چرا اسم آل احمد و هدایت را کنار هم آوردید؟ دو نویسنده از دو دنیای متفاوت و غیرقابل قیاس.

  3. سلام.
    خسته نباشید.
    راستش من دانشجوی طراحی منظر هستم و قصد دارم برای بروژه ام یک بارک موضوعی با موضوع هزار و یک شب طراحی کنم و فکر میکنم صحنه های این فیلم به من کمک زیادی میکنن.
    میخواستم اگر میشه راجع به لوکیشن های فیلم توضیح بیشتری بدید.مرسی

  4. برای پازولینی حتی در ساده ترین و سطحی ترین و مبتذل ترین چیزها و رویدادها یک چیز قدسی اسطوره ای و حماسی همیشه وجود دارد…………..در فیلم های پازولینی ظاهرا همه چیز باید واقعی باشند…..سینمای او سینمای شعر است و موسیقی. او اگر لزومی نداشته باشد خود را نیازمند فیلمنامه و دیالوگ های انباشته ی آن نمی بیند.پازولینی با چند کلوزآپ از چهره ی بازیگرانش  به ذات شخصیت های فیلمش می رسد …. فیلم انجیل به روایت متی رو دیدی میس جان ؟؟؟؟
    پازولینی مارکسیست دست به ساخت فیلمی مذهبی زده اما این در اصل ظاهر قضییه است. پازولینی در اصل فیلمی در رابطه با شخص مسیح نساخته بلکه هدفش برشمردن علل دوام  دو هزار ساله ی دین عیسی ست .. بگیر… ببین ….نیشخند

  5. اره من خیلی وقته عاشق این داستانها وقصه های سندبادهستم البته فقط ازتلویزیون دیدم
    امیدوارم بتونم پیداش کنم وباحوصله بشینم ببینمش چون احساس میکنم برای اینجورکارهاپیرشدمقهقهه

  6. بعد از مدتها با وبلاگم و با وبلاگ بقیه آشتی کردم… البته کمی… !

  7. میس جانا… سیلاما… عجب پس چنین فیلم هم هست… پیدایش می کنیم و می بینیم… ممنمون از اشتراک این تجربه ها و نظرات ناب…

  8. نمی دونستم!باید ببینمش.ممنون

  9. میس جان تو داری در مورد فیلم ها و دنیایی مینویسی که مخاطبش کمه همیشه از کم شدن مخاطبت میترسیدی حالا ناراحت نباش خوشحال باش که تو میدانی و ان ها نه من این فیلم رو بدون زیر نویس دیدم  شما با زیر نویس دیدی؟داستان ها رو هم نخوندم . اما ممنون.همین که به ما یاداوری میکنی که چقدر نمیدونیم شرمندتیم.دوستت دارم
    شخاه نبات

  10. لینک دانلود فیلم رو میذارید لطفاً؟