شنبه , ۱ دی ۱۴۰۳

Monthly Archives: آبان ۱۳۹۱

سلطان مار

  میس شانزه لیزه روی ریگهای خیابان ایستاده بود . کف ِ پایش با سنگریزه های ماسیده ی داغ و شن های سرد و شوره نمک های یخ زده  پُر شده بود . آفتاب ِ تفتیده روی زمین ، پهن بود ، مثل سفره . صحرا می درخشید ،انگار براده های طلا بود که تا خط افق ممتد میشد و در این …

ادامه مطلب