کمک

بس تجربه کردم در این دیر مکافات

با دردکشان هر که در افتاد بر افتاد

* گاهی به جای دردکشان ، سوختگان هم میبینی …

***

نقل اینکه چرا تا حالا نوشتم حکایت آوارگی و این ها نیست . لپ تاپ بنده مشکل داشت ، حل شده به شکرخدا منتهای مراتب حالا هم که درست شده فلش پلیر نداره که خب عکس نمیشه براش گذاشت . روی دست ما هم برای نصب اینترنت پر سرعت کلی خرج موند که بماند . ضمن اینکه اینجانب مشغول گردآوری کتابی هستم که اگر بیرون بیاید که حتما میاید جزو توپ ترین کتاب های عالم شده چشم حسود ها را کور کرده و لطفی به تاریخ خواهد نمود . زیرا کاری بس دشوار و پژوهشی بود که حالا وقتی درآمد سخن میرانم ازش .

حالا که از نصب عکس بی نصیبیم ، مجبوریم بی عکس زیرآب دوستانی را بزنیم که دزدند .

قبل از هر چیز برای من واژه ی دزدی امری است که دانستنش بس حیاتی . . .

از شما میپرسم دزد کیست ؟ آیا صرفا کسی که کیف پول شما را دزدیده ؟ ! پول …مادی…نگاهتان مادی شده ؟ خب …کمی بیاییم این دزدی را طول و عرض بدهیم .

دزدی یا سرقت ادبی یکی از امور متداول و رایج در این خاک است که خوشبختانه درش دست هم زیاد است . بنده برای اکران دزدهای مدرن امروزی ادله دارم . عدم باسن فراخ در کار و قوه ی تخیل . باری بنده در این چند وقت دو سه دزد را شناسایی کردم که مشغول مجازات و این های آن ها بودیم . سیما : ظاهرا دزدهای جدیدی هم در زمینه ی کار سینمایی میشود مثلا آیا آقا یوسف اثری است از دکتر رفیعی یا آقای یاراحمدی؟ خود آقای جیرانی هم که پای میز محاکمه ی سرقت ادبی رفته . سرکار خانم تهمیه میلانی هم که …عجب …. ضمنا در همین کمی وقت توضیح دهم سرکار خانم (س)در مجله ی فیلم بالاخره سمتش چیست ؟ مترجم هست ؟ منتقد است ؟ نظر پرداز است ؟ کارشناس است . چیزی که (س) در باره ی ورود آقایان ممنوع نوشته ، شر و ور محض و به رخ کشیدن چرندیاتی است بی ربط که از آقای گلمکانی عزیز خواهشمندیم لااقل ویراستاری این کارها را دقت کنند و به هر از گرد راه نرسیده ای کاغذ ندهند . اعتبار پیدا میکنند این آدم ها . چرا ؟ جایی که آدم های استخون دارو درست در برنامه ها نیستند اسم بی کس و کار هایی دیده میشود که در مجله ی فیلم و الباقی اظهار لحیه میکنند . برای خودشان کسب و کاری راه انداخته اند . بعد رضا آشفته با ان همه سال کار و بار حالا دستش را از روزنامه کشیده بیرون . دمش گرم . کدام روزنامه . . . ؟ ؟ ؟

بنده به عنوان یک میس . . . یک زن . . . در این جا کاملا آزادانه مینویسم و دوست دارم تخیلم را به نمایش بگذارم دشمنانم هم دوستم دارند . باری به دلیل عدم فیلتر شکن و عدم وصل کردن فلش پلیر از دوستان خواهشمندم برای بنده لطف کرده فیلتر شکن و فلش پلیر میل نمایند تا ما عکس دزدها را آویزان کنیم و بحث را شروع کنیم .

باری . . . . سخن اصلی را در ان زمان خواهیم گفت . مکث عزیز ممنونم از تو .از دوست عزیزم از اطریش که زنگ زدی  . . . . شاید اگر میدانستی مشکل من این چیزهاست خنده ات میگرفت به خوبم اکتفا کردم بعدا زیرآب خودم را هم خواهم زد . علی جان از شما هم ممنون ای میلتان را گرفتم . چشم بگذار کمی بگذرد بعد . داستان های شنیدنی زیادی دارم . منفجر خواهم کرد پس با ضد گلوله و این ها جزیره را باز کنید .

 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

7 نظرات

  1. منتظر انفجار در جزیره می مونملبخند

  2. یاد فیلم السید افتادم. صحنه اخر. جنازه السید روی اسب ؛ حتی جنازه السید دشمنان رو می ترسونه … و در نهایت این جنازه سوار بر اسب راهی دریا می شه…. سلام میس عزیزم. سلام.

  3. بانوی من این طالبان ادبیات فرهنگ وهنربه قول شما اندکی کنجکاوی در ذهنشان نمیلولدپس  میس ما باید بدانداین اهالی جایگاهی در ادبیات نخواهد داشت چون مخاطب فهیم به راحتی دوست ودشمن و دزد و…. را تشخیص میدهد … مواظب خودت باش

  4. همه چیز جور میشه ..
    اینجا مثل گذشتها پر میشه از عکس و خبرای دست اول…
    ما همیشه هستیم
    تا آخرش هم پات وایسادیم…
    اگه فیلتر شکن داشتیم حتما تقدیم میکردیم..
    کلا جانی هم اگر میداشتیم تقدیم میکردیم…
    چون این روزها خیلی مرده ایم اینطوری میگوییم ها…
    بغل

  5. عزیزم اگه لطف میکردین و شمارتونو ای میل میکردین منم تماسی میگرفتم و از نگرانی در میومدم البته جویای احوالتون از نستعلیق بودم … باز هم واسطه ناراحت

  6. خوب خدارو شکر
    ولی آخه فلش رو چه جوری میل کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  7. یک وبلاگ نویس

    ::||
    سلام دوست گرامی ،
    با یک مطلب جدید بروز هستم . فرصت داشتید خوشحال می شوم یک سری بزنید .
    پیروز باشید
    -:""|-;