من تا حالا چند بار با مرگ معاشقه کردم . مرگ تا حالا چند بار به من -زواج ت- برعکسش کن – کرده . دهنم رو سرویس کرده . حالا نمیدونم چرا آخرش من روئین تن بودم و ، من دهن مرگ رو سرویس کردم !!!!!
یکی از این موقع ها که مرگ بی اجازه و با کمال پررویی اومده بود سراغم دی شب بود . بارهای دیگه اش رو بعدا میگم . همون طور که گفتم … یه مدته حالم تعریفی نداره . در حدی که دو روزه اصلا سیگار نمیکشم . سر دردهای شدید و حالت تهوع و از همه بدتر درد در ناحیه ی ریه و درد قلبی کشیده ام که مپرس …………
خلاصه چون سگ جونم . جونم جون گربه است چند روزی تحمل کردم اما این طور بگم که دیشب کاملا داشتم به دیدار خداوند بزرگ نائل میشدم . از اون جایی که خدا باید دکتر بد رو به درک بفرسته و یحتمل من رو برای به درک فرستادن دکترها خلق کرده …من هم خوب به پست این جور دکترها میخورم . …. اون شب که بیمارستان بودم و اومدم این جا نوشتم . مردک مادر ج….ده قدر فولکس نفهمید من چمه و شروع کرد به دری وری گفتن که ….برو شکولات و پاستیل بخور و من 7 سال درسم رو چطور به تو جواب پس بدم؟ و حالا یه نسخه با دو تا آمپول بهت میدم و …. آخرش هم مار و خوب نکرد …..دیشب جونم برات بگه فشاری داشتم بیاو ببین …. به زور و ضرب بردنم بیمارستان و حتی بلد نبودن سرم بهم بزنم رگم رو پاره پوره کردن . فشارم 7 رو 4 بود . بعد هم وسط تخلیه ی سرم دوباره حمله بهم دست داد . بگم چرا ؟ یه هو تخیلم کار کرد و فکر کردم اگر الان بمیرم چقدر آرزو به دل مردم و اشکم سرازیر شد و قلبم منو بلند کرد کوبوند زمین و پشت گردنم داغ شد و جون کمک گفتن هم نداشتم ….. دو دتا دکتر اومدن ازم نوار قلبی بردارن …. حالا بنده جوراب مبارک شلواری هم به پا داشتم و باید اون رو هم …..حالا تصور کن چی میشه … دستگاهشون خراب شد … فکر نکنید ها …جای شمال شهر تهرون هم بودم مثلا !……گفتن اوضات خرابه باید بستری شه …سریع به ابوی زنگ زدم و از خواب بیدارش کردم که آهااااااااااای منو کشتن بیا منو ببر یه بیمارستان خوب ……خلاصه که توی بیمارستان جدید شب رو به صبح رسوندیم و آخرش هم دکتر متخصص قلب گفت این مشکل مال عروقه و (خب من سابقه دارم یه مرضی به اسم p….vt که در موقع حمله تپش قلب شدید دارم و بینایی و شنواییم رو واسه چند ثانیه از دست میدم و باید دماغم رو بگیرم تا چند دقیقه اکسیژن بهم نرسه و فشارم شدید بالا میره ) مال اون حمله است و …. گفت :” برو برقص” …..همین .
من هم اومدم بیرون و منتظرم حالم خوب شه که ترتیب دکتر شیفت شب بیمارتان اولی رو با دسته ی سیسیلی ها برم بدم .
دوستم میگفت این روزا همه سردرد دارن مال پارازیته . به ولای علی اگه سردردم خوب نشه خودم پارازیت میشم خراب میشن روی سر اونی که باید .
***
(از گذاشتن هر گونه کامنتی مبنی بر سیگار نکشیدن و عصبی نشدن خودداری فرموده فقط قربون صدقه ام برید . )
اگه بگم ما هم سیگار می کشیم و گاهی هم عصبی می شیم چی؟؟ ما هم به نوبه ی خود پلنگیم میس جان!
کجایی میس جونم؟با رامین کلی نگرانت شدیم.اسکی رفتی شمشک یا پارتی آخر هفته؟هر جا هستی خوب و خوش باشی.
احوال شانزه لیزه بانو؟؟
مرسی.خوبیم.ما که میگذرونیم
این لینکو بخون بعدش برو آماده شو برا کنکور ارشد دادن
http://www.khabaronline.ir/news-26365.aspx
http://golrokh1981.blogspot.com/
میس من جدا مثل همه که حتما کلی نظر گذاشتن نگرانتیم خیلی خیلی…خدا کنه که…..به امید دیدندتون…خوابتونو دیدم خیلی خوشگل بودید…کجاااید میس
این بی خبری با خود نگرانی دارد. ندارد؟
شاد و سلامت زی
سلام ميس عزيز. ببخشيد خيلي وقته كامنت نذاشتم. البته نذاشتن كامنت به معني نديدن وبلاگ نيست.
اين اتفاقا رو يه جوري تعريف كردي آدم حس مي كنه جزئي از داستانهاييه كه مي نويسي… حالا بهتري؟
راستي مالبورو امتحان كن. اين سرياي جديدش حرف نداره انصافاً…
سلاااااااام بر مییییییییییییییییییس شدیدا نگران…اس دادیم پاسخ نبووود…زنگیدیم خاموش بودید….امیدوارم خووووب باشید فقط…بیمارستان اگه رفتین بگید ما کمپوت بیاریم….بعد خودمون بخووووووووووووووریم…
میس عزیزم خودتو به ما بنمای عزیز….
بددددددرود میس جوووونم….
میس جونم!خبری ازتئاتری به درد خور که ارزش وقت حرام کردن داشته باشد شد؟خودت چطور مطوری میس جونم؟
بابا اینا که غمی نیست , تن ت سلامت!!!!!!!!!!!!!
ولی فکر کنم این پارازیته به ما کاری نداره, فقط میره سراغ اونا که سیگار می کشن و عصبی ان!!!!!!!!!!!!!!!
سلام عزیز دلم !
چی شدی تو ؟! پستتو دوبار خوندم ولی درست نفهمیدم اصلا چرا و چه جوری شد که حمله بهت دست داد و از کی این اتفاق افتاد ؟!! اون بیماری که گفتی سابقه اشو داری خوب نمی تونی یه جورایی از وقوعش پیشگیری کنی تا سر و کله ات به این دکترای ماشالله فیلسوف نیفته عزیز من ؟!
تورو خدا مراقب خودت باش. نیم گم سیگار نکش و حرص نخور و این حرفا …با هر روشی که بلدی خودت مواظب خودت باش !
آقا اون ماچرای دسته سیسیلیو ترتیب دادن چیه؟؟؟ پولممی دن؟؟؟سلام
سلام , حالا بهتری؟
شاد زی
سلام میس بانو
میدونی؟ خیلی چیزها تو نظرم اومد اما چون نمیدونم که مشکل چیه پس پیش داوری نمی کنم. در هر حال مهم اینه که الان خوبی
تو این مدت فهمیدم که گاهی به شدت عقلگرا می شی و بعد یهو بر میگردی و شدید حسی برخورد می کنی و تلافی قبلی ها رو هم در می آری!
در هرحال سیگارتو عوض کن(فیلتر پلاس خیلی خوبه ها)
سعی کن یکی را دوست داشته باشی و اگر یک روزی این یک نفر احمق شد و ول کرد رفت بدون که میشه سراسر زندگی رو با عاشقی گذروند فقط باید یک دوره کوتاه مدت بحران رو بگذرونی
این نشد یکی
دوستت داریم
شادزی
سلام میسکم دلبرکم! الهی قربون اون صورت ماه و دل دردناکت برم . قلب پر تپش و خسته ات رو می بوسم . دوستت دارم
از اینکه اینهمه ناراحتی و بیماری را تحمل کردی ناراحت و خوشحالم. ناراحت از این نظر که تحمل بیماری سخت است اما خوشحال برای اینکه روحیه مقاومتت را دوست دارم. شاید کمی بی انصافی میکنی چندان هم ناامید نیستی چون داری می جنگی و جنگیدن تو خیلی خوب است
بیشورررر جان همه ی اینها واسه درد عاشقیه… حال نمی ده الان بمیری یا دقمرگ بشی… اگه تو نباشی جامعه ی بیشووووران دنیا هسته ی مرکزیشو از دست می ده و از هم می پاشه… پس سعی کن زنده بمونی عین یه آدم… عادم…
و اما توصیه های من به تو بعنوان یک جادوگر:
۱. سیگار نکش. یعنی سیگارتو عوض کن و سیگار خوب بکش…
۲.می مخور.. منظور همان با همه کس و یا تنها تنهاست… من را هم توعد (برعسکش کن) کن برای بارش آسمانی…
۳.پولت را خرج دوا و دکتر نکن… پولت را به من بده تا به آرامش برسی و از این بار سنگین زمینی راحت بشی…
۴. فقط به من فکر کن… به هیچکس و هیچ چیز دیگه ای فکر نکن…
باشد که رستگار شوی
انقدر بدم میاد مردم الکی از خودشون مواظبت میکنن . پس لذت بردن چی میشه ؟ هان ؟ بابا سیگارتو بکش و قلبتو داغون کن !
فقط فکر کنم خودت با خودت دچار پارادوکس نظری شدی ! یعنی چی آرزو به دل میمونی ؟ بعدش یه کارایی میکنی و فشارایی به خودت میاری که فرقی با خودکشی نداره ؟ [اوغ]
اجازه هست بگم مواظب خودت باش ؟
راستی اون قسمت جوراب شلواری خدااااااا بود !
همچنان دوستتان داریم …
سلام قشنگ
منتظرم
آپم
بای