ساناز سید اصفهانی میس شانزه لیزه در جزیره ای در کهکشان
اولین بار که خوب به یاد دارمش در پرده ی آخر واروژ کریم مسیحی بود ، لال بازی اش را ، دومین بار سیلی زدنش را در ناصرالدین شاه آکتور سینما . در اولی در صحنه ای ، توی زیر زمین فریاد میزد : ” آآآآآه ای ارواح پاک !!! ” ، و در دومی میان زنان ناصرالدین شاه در حرم سرا فریاد میزد : “ من زشتم ؟ من زشتم ؟ ” و بار دیگر در تئاتری به نام معرکه در معرکه ، عشق آباد . . . خب ماهایا پطروسیان یکی از بازیگر هایی است که به هزار و یک دلیل دوستش دارم ، به هزار و یک دلیل صحنه های تکرار نشدنی و به یاد ماندنی ازش دیده م . . . تعداد صحنه هایش بیشتر از تعداد صحنه های هدیه در تنها دو صحنه ی این همه فرصت بازیگری اش است . (حمام چهارشنبه سوری و گریه توی ماشین شوکران ) میتوانم بگویم سکانس طولانی : ” من زشتم ” ناصر الدین شاه از یادم نمیرود . . . یا مشخصا کل فیلم ( دیگه چه خبر ) که تک تک سکانس هایش فوق العاده بود . شاید آن روزها اولن دختر طنازی را روی پرده میدیم که شوخ طبعی و صداقتش او را در نزد عوام (جلف) جلوه میداد ، بغض و گریه اش در فیلم دیگه چه خبر در مقابل دانیال حکیمی : “ من جلفم ؟ ” شاید همه ی ما نقش به یاد ماندنی او را در فیلم (هنرپیشه ) کنار معتمد آریا و عبدی به خاطر بیاوریم . . . لال بازی اش را و بازی اش را . . . بازی در بازی اش را . . . خل خلی هایش را . . . بعد ها در عروس خوش قدم دوباره وارد عرصه طنز شد . . . در دختری به نام تندر هم خوش درخشید . فکر میکنم اگر ماهایا پطروسیان دقت اولیه را انتخاب فیلم هایش داشت الان میتوانست موقعیت بهتری در سینما داشته باشد . . . استعدادی که او همان بدو ورودش نشان داد در هیچ کدام از هم سن و سالهای او نیست در لیلا حاتمی ها و هدیه ها و کسانی که این روزها نان چهره یا موقعیت خودشان را میخورند . . . استعدادی که در ماهایا پطروسیان دیدم در هیچ کدام این تازه واردان به گود بازیگرخانه دیده نمیشود . دوست دارم باز هم فیلمنامه ی درست و درمانی دستش بیفتد که ما را بی نصیب از بازی های درخشانش نکند. ماهایا جان تولدت را صمیمانه در این شیش صبح تبریک میگویم .
عاشق مارگارت دوراس رو میخونم . دوباره عاشق میشم . دوباره عکسهامو میذارم جلوم . دوباره به صورتم توی آینه نگاه میکنم انگار بار آخری باشه که خودم رو میبینم .
ترجیح میدم فقط بگم ماهایا تولدت مبارک…میدونی چرا؟
چون نمیخوام با توجه به فیلمهای اخیرش حرفی رو بزنم که بعدا پشیمون بشم.
مرسی
هی میس ! من توی این لحظه باید چه کار کنم؟ خوب شد پیشم نیستی وگرنه به جای پریدن توی بغلت و گریه کردن مثل خر زل می زدم بهت و می گفتم: من بو نمی دم؟…. تو کلا ناگهانی هستی.. حتی پیشنهاداتت هم همینطورن.. واسه همین شاید ادم ها ازت فرار کنن ؛ ولی من فرار نمی کنم. تا پای جان می ایستم.
چه خوب تولدها رو یادته تولد منو همبه خاطر بسپار چون قراره من هم آدم بزرگی بشم …….البته اینم بگم ها شتر هم بزرگه بلانسبت ……اینکه از بعضی هنر پیشه ها مثل هدیه تهرانی و مهناز افشار نام برده شده من هم با عقاید شما موافقم ….مخصوصا این آخری که کار که بلد نیست هیچ گندشو هم در میاره
اولین بار رو صحنه تاتر وقتی دانشجو بود دیدمش . در خواستگاری چخوف به قول امروزیها ترکوند . دومین بار آمد با کارگردانی که … اینو بعد بهت میگ که ماهایا چقدر شانس آورد که قسمتش نبود تو اون کار باشه و خودش هیچوقت نفهمید .سومین بار با هم در نمایش دختر گلفروش بازی داشتیم و چهارمین بار هم وقتی ازدواج کرده بود و کم کار و تپلی شده بود …
در هر حال منظورم اینه که خوب میشناسمش و خوشبختانه زحمت خیلی از هول زدنهای بی ارزش و پوچ رو به خودش نمیده .امیدوارم هزاران تولد دل انگیز داشته باشه میس مهربوووووووووووووونم
سلام
خوبی ؟ چند وقتی غائب بودم و از همه چیز دور …
تولد ماهایا و منم تبریک می گم نمیدونم اما من با این بازیگر و بازیش متاسفانه ارتباط برقرار نمی کنم شاید چند فیلم بد اخیر او باعث ایجاد این نگاه شده و بازیه خوبه گذشته رو پوشنده…
خوب و خوش باشی
سپاس
سلام
خیلی موافقم با نظراتت توی این پست از اول تا آخر
و خوش بگذره
سلام. خوبی؟
راستش اولین جمله ای که به ذهن میرسه اینه که بگم تولدش مبارک. هر چند تا شب چله کوچیکه بدون برف من خیلی نمونده اما همچنان دعا میکنم که برف بیاد بیاد و بیاد . گو ببارد این برف نارنینت تا همه شور و اشتیاق زنده بودنم را بتوانم بین سایرین تقسیم کنم و لبخند تولدم را در چنین شبی با دیگران جشن بگیرم.
حیف شد که از یه نفر جدید خبری نیست و ازش بپرسیم که از دیدگاه فلسفی چرا دیگه برف نمید ؟!! نگه برای گناه و گناه کاریه ها !! کاش میشد راجع به گناه میس من یک مطلب عریض و طویل می نوشت .
ارادتمند شما: پسرخونده
راستی از شاعر خبری نیست. یادم آخرین باری که بهم زنگ زد گفت داره میره خونه میس. اما من شک دارم زنده از اونجا بیرون اومده باشه. نه اینکه اونجا یکی طفل معصوم رو کشته باشه ها بیشتر میترسم بازم از انرژی درمانی ای که بهش یاد دادم خواسته باشه جلوی میس هنر نمایی کنه و دیگه نتونسته برگرده !!
سلام میس عزیز
یه خبری برات داشتم پا تو کفش بزرگون کردم و یه وبلاگ واسه خودم راه انداختم……..
فعلا اولشم و بی تجربه یه نگاه بهش بندازو نظرتو برام بگو
تولد ماهایا هم مبارک
راستی ازین به بعد به نام دختر نقره ای برات کامنت میذارم
آها! اون کامنت قبلیم رو که نوشتم متنت رو کامل نخونده بودم. همین طوری سریع فر فری خوندم. الان که یه نگاه به نوشتت انداختم دیدم اسم هدیه تهرانی رو هم اوردی. چرا خودم یاد نبود!؟ هدیه تهرانی سمبل همون آدمیه که تو کامنت قبلیم گفتم. آدمی که تشنه ی پیشرفت بود یک زمان. عاشق جلو رفتن و جفتک انداختن. همین شد که گنده شد. به قول فریدون جیرانی هدیه تهرانی از نظر قیافه و ظاهر شاید از نصف زنای سینمای ایران خوشگل تر نباشه، ولی چرا سوپر استار شد؟ اگه فقط قیافه باشه که ۱۰ هزار نفر ازش خوشگل تر هستن. چرا هدیه تهرانی قهرمان زنای سینمای ایران تو دهه ی ۷۰ شد؟! هان؟ چرا؟ استاد میس، نخوایم الکی آدم ها رو تحقیر کنیم. اگه تهرانی گنده شد بر میگرده به خودش. تشنه قدرت بود. دیوانه ی بزرگ شدن. چیزایی که امثال ماهایا پتروسیان ندارن. نگاهشون کوچیکه. واس همین ثمره ی ماهایا میشه چند تا فیلم کوچولو با نقش های کاریکاتور وار ، ولی ثمره ی هدیه تهرانی میشه سلطان و شوکران و قرمز و کاغذ بی خط و ۴ شنبه سوری و یه کوله بار از فیلمای گنده با نقش های گنده تر از همه. چون به "کم" راضی "نیستن" … اینِ حقیقت…
«یا علی مدد»
آخی منم ماهیا رو خیلی دوست دارم خیلی گوگولیه……..تولدش مبارک فقط حیف که زیاد کار نمی کنه که رو صحنه ببینیمش………
تولد خانوم پتروسيان مبارك شما هم چه دوست خوبي هستيد براشون چون در عرض اين هشت نه ماهي كه ميخونمتون نديدم تولد كسي رو تبريك بگين به نظرم خيلي براتون مهمه
ترجیح میدم فقط بگم ماهایا تولدت مبارک…میدونی چرا؟
چون نمیخوام با توجه به فیلمهای اخیرش حرفی رو بزنم که بعدا پشیمون بشم.
مرسی
هی میس ! من توی این لحظه باید چه کار کنم؟ خوب شد پیشم نیستی وگرنه به جای پریدن توی بغلت و گریه کردن مثل خر زل می زدم بهت و می گفتم: من بو نمی دم؟…. تو کلا ناگهانی هستی.. حتی پیشنهاداتت هم همینطورن.. واسه همین شاید ادم ها ازت فرار کنن ؛ ولی من فرار نمی کنم. تا پای جان می ایستم.
راست می گی؟ پیشنهادت رو پس نمی گیری؟
چه خوب تولدها رو یادته تولد منو همبه خاطر بسپار چون قراره من هم آدم بزرگی بشم …….البته اینم بگم ها شتر هم بزرگه بلانسبت ……اینکه از بعضی هنر پیشه ها مثل هدیه تهرانی و مهناز افشار نام برده شده من هم با عقاید شما موافقم ….مخصوصا این آخری که کار که بلد نیست هیچ گندشو هم در میاره
اولین بار رو صحنه تاتر وقتی دانشجو بود دیدمش . در خواستگاری چخوف به قول امروزیها ترکوند . دومین بار آمد با کارگردانی که … اینو بعد بهت میگ که ماهایا چقدر شانس آورد که قسمتش نبود تو اون کار باشه و خودش هیچوقت نفهمید .سومین بار با هم در نمایش دختر گلفروش بازی داشتیم و چهارمین بار هم وقتی ازدواج کرده بود و کم کار و تپلی شده بود …
در هر حال منظورم اینه که خوب میشناسمش و خوشبختانه زحمت خیلی از هول زدنهای بی ارزش و پوچ رو به خودش نمیده .امیدوارم هزاران تولد دل انگیز داشته باشه میس مهربوووووووووووووونم
سلام
خوبی ؟ چند وقتی غائب بودم و از همه چیز دور …
تولد ماهایا و منم تبریک می گم نمیدونم اما من با این بازیگر و بازیش متاسفانه ارتباط برقرار نمی کنم شاید چند فیلم بد اخیر او باعث ایجاد این نگاه شده و بازیه خوبه گذشته رو پوشنده…
خوب و خوش باشی
سپاس
سلام
خیلی موافقم با نظراتت توی این پست از اول تا آخر
و خوش بگذره
سلام. خوبی؟
راستش اولین جمله ای که به ذهن میرسه اینه که بگم تولدش مبارک. هر چند تا شب چله کوچیکه بدون برف من خیلی نمونده اما همچنان دعا میکنم که برف بیاد بیاد و بیاد . گو ببارد این برف نارنینت تا همه شور و اشتیاق زنده بودنم را بتوانم بین سایرین تقسیم کنم و لبخند تولدم را در چنین شبی با دیگران جشن بگیرم.
حیف شد که از یه نفر جدید خبری نیست و ازش بپرسیم که از دیدگاه فلسفی چرا دیگه برف نمید ؟!! نگه برای گناه و گناه کاریه ها !! کاش میشد راجع به گناه میس من یک مطلب عریض و طویل می نوشت .
ارادتمند شما: پسرخونده
راستی از شاعر خبری نیست. یادم آخرین باری که بهم زنگ زد گفت داره میره خونه میس. اما من شک دارم زنده از اونجا بیرون اومده باشه. نه اینکه اونجا یکی طفل معصوم رو کشته باشه ها بیشتر میترسم بازم از انرژی درمانی ای که بهش یاد دادم خواسته باشه جلوی میس هنر نمایی کنه و دیگه نتونسته برگرده !!
دوست دارم لوسم کنی خب…. چون تو ذاتا مهربونی… من تا حالا بهت گفته بودم مهربون؟ راستی! کاش ماهایا هم تولد تو رو تبریک بگه میس من!
با نظرت در به شدت موافقم…
ماهایا پطروسیان یه دونه است..
………….
این نوشته ی قبلی ت درباره ی حمید پور آذری باز اشکای من و در اوورد..
دلم سوله میخواد..
عاشق رو دلم می خواد دوباره بخونم میس….. واییییی یعنی می شه دوباره بخونمش؟ برم ببینم دارمش بین کتابهای الکترونیکی م! می بینی؟ با کلاس شدم ها… همه رو توی کامپیوترم دارم میس! بوی کاغذ نمی ده خونه م.. خودم…خاک بر سرم…..
من ماهایا رو دوست دارم. تازه تولد منم هست ها همین روزها…توی جزیره برام جشن می گیری؟ نمی گیری که. می دونم . من که آدم معروف نیستم آخه. عیبی نداره….بوس.
سلام میس عزیز
یه خبری برات داشتم پا تو کفش بزرگون کردم و یه وبلاگ واسه خودم راه انداختم……..
فعلا اولشم و بی تجربه یه نگاه بهش بندازو نظرتو برام بگو
تولد ماهایا هم مبارک
راستی ازین به بعد به نام دختر نقره ای برات کامنت میذارم
آها! اون کامنت قبلیم رو که نوشتم متنت رو کامل نخونده بودم. همین طوری سریع فر فری خوندم. الان که یه نگاه به نوشتت انداختم دیدم اسم هدیه تهرانی رو هم اوردی. چرا خودم یاد نبود!؟ هدیه تهرانی سمبل همون آدمیه که تو کامنت قبلیم گفتم. آدمی که تشنه ی پیشرفت بود یک زمان. عاشق جلو رفتن و جفتک انداختن. همین شد که گنده شد. به قول فریدون جیرانی هدیه تهرانی از نظر قیافه و ظاهر شاید از نصف زنای سینمای ایران خوشگل تر نباشه، ولی چرا سوپر استار شد؟ اگه فقط قیافه باشه که ۱۰ هزار نفر ازش خوشگل تر هستن. چرا هدیه تهرانی قهرمان زنای سینمای ایران تو دهه ی ۷۰ شد؟! هان؟ چرا؟ استاد میس، نخوایم الکی آدم ها رو تحقیر کنیم. اگه تهرانی گنده شد بر میگرده به خودش. تشنه قدرت بود. دیوانه ی بزرگ شدن. چیزایی که امثال ماهایا پتروسیان ندارن. نگاهشون کوچیکه. واس همین ثمره ی ماهایا میشه چند تا فیلم کوچولو با نقش های کاریکاتور وار ، ولی ثمره ی هدیه تهرانی میشه سلطان و شوکران و قرمز و کاغذ بی خط و ۴ شنبه سوری و یه کوله بار از فیلمای گنده با نقش های گنده تر از همه. چون به "کم" راضی "نیستن" … اینِ حقیقت…
«یا علی مدد»
سلام…ماهایا پتروسیان از اوناییه که همیشه برا خودش و شخصیتش شدیدا احترام قائل بودم و هستم(شدیدا انسان احترام برانگیزه) اما هیچ وقت عاشق هنر و بازی و جایگاهش نشدم. جدا از این که "هیچ وقت" تو بازیگری چیز خاصی ازش ندیدم و همیشه معمولی بوده، کلا از بازیگرایی مثل پتروسیان که عطش موندگاری و بزرگ شدن ندارن خوشم نمیاد. همی الان مهناز افشار رو به قطعا به امثال پتروسیان ترجیح میدم. تو کارنامه افشار فیلم حاتمی کیا هست فیلم کیمیایی است و هی برا حاتمی کیا و فرهادی و مهرجویی پیغوم میفرسته که به من نقش بدین قول میدم بترکونم و این حرفا. حالا نه تا این حد! ولی آدم باید تشنه ی پیشرفت باشه. انگیزه موندگاری تو خونش باشه. پتروسیان این طوری نیست، سیاهه ی کارنامش پره از فیلمهای ۲ زاری با نقش های مضحکِ شلنگ تخته وار. تقصر هیچ کس نیست جز خودش. نخواست گنده شه پس کوچیک موند. فیلمهای کوچیک، نقش های کوچیکتر.
«یا علی مدد»
آخی منم ماهیا رو خیلی دوست دارم خیلی گوگولیه……..تولدش مبارک فقط حیف که زیاد کار نمی کنه که رو صحنه ببینیمش………
تولد خانوم پتروسيان مبارك شما هم چه دوست خوبي هستيد براشون چون در عرض اين هشت نه ماهي كه ميخونمتون نديدم تولد كسي رو تبريك بگين به نظرم خيلي براتون مهمه
با نظرت در به شدت موافقم…ماهایا پطروسیان یه دونه است……………این نوشته ی قبلی ت درباره ی حمید پور آذری باز اشکای من و در اوورد..دلم سوله میخواد..