شاخ ِ گاو – نوروز 1391

بعد از این همه وقت برگشتم . ننوشتن دلیلش کسالت بود و رفع بلا و دفع اون در حال وقوع . در آستانه ی چانه انداختن 1390 ، باز مرگ را جشن میگیریم . سال 90 برای من شروع تلخی داشت و در انتها نیز چندان آبی ازش گرم نشد . در زمینه ی کاری ، بار پروردگارا شکر ، که در نوشتن و کار و کتاب و نه کاسبی و امور غیر خلاقه ، بس نمره ی خوب به خودم میدهم ! همینک که مینویسم چندان رو به راه نیستم اما ، باز یارای نوشتم هست و شکر ِ خدای عزوجل ! در این دوران کتاب فرسودگی کرستین بوبن و فرزند پنجم دوریس لسینگ دستم بود و در موردش حال نوشتن ندارم . دور بودن از این صفحه ی کی بورد برایم همچون دور بودن از صفحه ی روزگار است . 

گاو در حال خستگی است و این بار را تنها بر شاخش استوار و صاف و صوف نگه داشته اما کمر و گردنش آرتوروز گرفته و چند روز آینده ، دنیا را از یک شاخ بر شاخ دیگر مینهد ، این باعث میشود خون هم در پاهایش و گردنش جریان یافته و سال به سال بزرگتر تحویل داده شود . 90 برود توی قبرستان و 91 شروع شود . چه فرقی است بین 90 و 91 ؟ روزهایی که حقیقت ندارند . روزهایی که در این غبار ِ هوا و شهردارِ بی سلیقه ، خانه و کاشانه و کوچه خیابان به لطف پول ، به گند کشیده شده و در هر پس کوچه برجی میسازند و هوا را به کثافت … در این جا که خاکش پذیرنده نیست و همه ی حس های آدم ها فلج شده … تنها فرقش در گران شدن همه چیز و سخت شدن کار است انگار که در زندان بزرگی دست و پا بزنیم . ( عیدت مبارک ) چه جمله ی بی برکتی شده . از دهان کسانی که هیچ کدام دوستت ندارند . 

باری در این اندک مجالی که یافتن برای تلاوت و نوشتن …آرزو میکنم سال 91 قبرستان ِ مشتی دروغگو شود و هوا از سم پاک شود . سلامتی و برکت به زمینم ، باز گردد و خدا قهر نکند . آرزو میکنم  پول در جیب های همه پر شده ، دل ها خوش شده و خشک ، اساس و ریشه ی شارلاتان بازی شود و شود رخ ِ ظالم نمایان و سنگ بر صورتش همچون شیطان روانه ، روان شود نیکی و شادی بکند در دل ِ همه خانه . 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

15 نظرات

  1. نو سالت مبارک باشد. باشد تا به از سال پسش باشد .

  2. آمین پاراگراف آخر

  3. از دهان کسانی که هیچ کدام دوستت ندارند ,,, به اميد روزهای خوب.

  4. «… آرزو میکنم سال 91 قبرستان ِ مشتی دروغگو شود و هوا از سم پاک شود…»

    الهی آمین.

  5. به بعضی از دوست های مجازیم(شرمنده از این واژه) عمیقا احساس علاقه می کنم،جزو جریان زندگیم هستند و در رابطه ام احساس امنیت میکنم،نیاز دارم که به کسانی سال جدید را تبریک بگویم و برایشان آرزوهای بزرگ کنم.به امید وضعیت بهتر میس عزیزم…

  6. خودت گفتی وعده در بهار است / بهار آمد دلم در انتظار است
    بهار هر کسی عید است و نوروز / بهار عاشقان دیدار یار است

    سال نو مبارک !!
                                               Merry New Year

  7. خوشحالم که از نظر کاری اوضاعت خوب بوده. امیدواری تو نوشته ات زیادتر شده نسبت به قبل! این تغییر خوبیه میس جان. اصلاَ همین که هنوز مینویسی یعنی خیلی خوبه. کلی از دوستانی که می نوشتن رها کردن و رفتند. درود بر تو

  8. اگردیدی دنیابرایت مفهومی ندارد تحمل کن، شایدتودنیای کسی باشی.بهارت مبارکماچگل

  9. ببین برای من که به ندرت توفیق سر زدن به اینجا رو پیدا میکنم ننوشتنت تو این مدت -طولانی بوده چه برسه به بقیه!
    به هر روی بازگشت افتخار آمیز آن دلیر آن پهناور آن دوستان را همیشه یاور آن غربیان را همیشه خاور آن زن آن دلاور آن نوای باد پاییزه آن میس شانزلیزه را به این مکان ارج می نهیم و از صمیم جانمان "آرزو" می کنیم که در سال آتی وسعت قلبمان فزونی یابد و کثرت رنجمان به وسعت قلبمان تقلیل!
    سلامهایمان بی غرض و نگاههایمان بی مرض گردد!
    آرزو کنیم تا اشکمان بی رشک شود و مشک بغضمان بی اشک ماند.
    حصار تنگ چشمیمان شکسته-نگاهمان بر ضعف یاوران بسته و "دلهامان" به هم پیوسته شود!
    آرزو کنیم که توفیق صداقت بی حماقت و رشادت بی شرارت حاصل گردد!
    آری آرزو کنیم تا وجود این موهبت را از یاد مبریم
    وجودی که به وسعت حضور ماست…

  10. عیدت مبارک، چه جمله ی بی برکتی شده . از دهان کسانی که هیچ کدام دوستت ندارند . قشنگ بود
    با این وجود میس جون عیدت مبارک. امید که سال 91 پر از شادی و نشاط باشه برات

  11. سلام میس…
    آمدم سال نو را تبریک بگم همین…

  12. بانو سلام هوای حوصله ام ابری است اما دل خوش ب بهارم بانو مبارک وفرخنده باد نورز 1391

  13. به تقویم اعتباری نیست…کاغذه….اگربهترشدیم نوشدیم دروغ نگفتیم ….سرکسی کلاه نگذاشتیم ….وقتمون خوبه…شاده….زیباست…فرخندست
    نوروزفرخنده

  14. خوشحالم که کسالت برطرف شده و مینویسی. امیدوارم که در 91 نهنگ بیاد و ماهی زیر پای گاو رو بخوره بلکه زمین بیفته و در اون سقوط "آزاد" سنگینی های روی دوشمون برداشته شه و در بی وزنی دلامون یه جوری بشه و خوشمون بیاد، عین چرخ و فلک بازی های بچگیا.