آربی اوانسیان و میس شانزه لیزه

پرتره آربی آوانسیان از سانازسیداصفهانی

داستان:

با قطعیت گفت هیچ قطعیتی وجود ندارد . من هم کاسه صبرم لبریز شد . کیسه‌های شن را از روی زمین برداشتم وپرت کردم توی شکمش ، افتاد ، عینکش هم پرت شد کنجِ گرمای تابستان زیر درختی در باغ فردوس . بانگ زدم که اگر قطعیتی وجود ندارد با همین بالنم میروم بالای این باغ فردوس‌تان و خودم را پرت میکنم توی دل خنکِ حوضش و میانِ خَمِ فواره ها شهید راهِ تئاتر میشوم بشین همانجا و تماشایم کن . عینک فریم مشکی‌اش را برداشت و روی دماغش سوار کرد ، زکی! مرا دستِ کم گرفته بود ، فکر میکرد رامشِ دریای تیله‌ی چشمانش از نظرم غیب و هاپولی میشود ، بلند شد و انگشت سبابه‌اش را به شست چسباند و گفت : برو خودت را بنداز توی حوضچه. و رفت پیش بچه‌هایش ، گروهِ بازیگرانِ نمایش باغ آلبالو ، نورچشمی‌هایش . دامنم را بر چیدم ، کفش هایم را پرت کردم توی چمن و پابرهنه راه افتادم و رفتم توی بالن . گازش را پر کردم ، شکمبه‌ی قرمزش باد کرد . کیسه های شنی را پرت کردم روی زمین و هوا رفتم ، فرمان دادم به باد که بپیچاند‌َم وسط باغ ، دو دستم را دور دهانم گرفتم و بلند گفتم : “آهای ، آربی ، من کویر نمیروم ، منی میس شانزه لیزه توی بادگیر نمیروم میفهمی ! “آربی به بالن اشاره کرد و خندید گفت : “خوب هم میروی .”بعد به باد دستور داد مرا ببرد یزد . حالا وسط تفتان‌ِ بادگیرم . نشسته‌ام به تمرینِ بیان ،( به باد بگو بباره بیاد ببینه بامِ بومو )، هزار بار گفتم ، هزار بار سوار جمله شدم شکفتم ، ساقط شدم ، در ممارستش از خستگی شکستم ، سفالی بودم شکسته ، گِلِ خشکیده گشته بودم سرشته با عرق جبین .گرچه از گرما خشکیده ، تَرَک برداشته تِرکیده ، کوزه ای تکه تکه ساقط از صوت و صورت و نیاز . معرکه‌گیری م که منهدم شد ، آربی حاضر شد اما من دیگر آن من ماضیه نبود . آربی تکه های شکسته را برداشت و توی خورجین ریخت و تا امروز با لعابی طلایی تکه ها را بر هم بخیه زد و مرا کنج خانه‌اش در سرزمین نیست درجهان قرار داد و بدین سان نمایشِ سراب پایان یافت .

جزیره در کهکشان

میس‌شانزه‌لیزه

سانازسیداصفهانی

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .