دوشنبه , ۳ دی ۱۴۰۳

آمادئوس

میس شانزه لیزه سمفونی شماره ٢۵ آمادئوس موتسارت رو طبق عادت همیشگی توی گرام گذاشت و کنج دیوار نشست و زانوهاش رو بغل کرد . شاعر _اجاع به پست قبل-که با ژست از دست رفته اش روی تخت ولو شده بود از میان چشمهای تنگ خمارش به کنج دیوار چشم دوخت . هنوز شمع سوسویی میکرد. انگار شب تموم شدنی نبود . میس شانزه لیزه با بغض ادامه داد :” قلبم شکست،تحقر شدم،شخصیتم خرد شد و روحم مریض شد”

شاعر:” واسه اینه که هنوز خامی

میس شانزه لیزه:” هوی…عذابم نده.تو چه میدونی من چی میگم” میس جرعه ی دیگری نوشید.

شاعر:”دلم میخواد یکی بزنم توی گوشت،حیف که نمیتونم.”

میس شانزه لیزه خندید و اشک از گوشه ی چشمش ریخت روی گونه های استخوانی ش. ادامه داد:” میگفت ما اصیلیم شما نه . مدام فامیلیش رو میکوبید توی سرم.”

شاعر از حالت افقی به حالت عمودی درآمد و بلند شد و بطری سبز رنگش را انداخت روی زمین و گفت:” چی؟”

میس شانزه لیزه :” میگفت ماها…”

شاعر:” گه خورد ! اونا کی ان؟!”

میس شانزه لیزه:” اونا خب…—اینن.”

شاعر:”بهش میگفتی برو بابا…بیا برو توی آفریقا بگو ببین کسی میشناستشون؟ توی استرالیا بگو ببین کسی میشناستشون؟توی قطب توی امریکا …ه ه ه مسخره ی عقده ای….اما تو بیا برو توی آفریقا توی عربستان توی قطب بگو موتسارت همه میگن (موتسارت) آره آره اوناا همه موتسارت رو میشناسن.هنوز عین هیژده ساله هایی”

میس شانزه لیزه سرش را چرخاند و خندید. فکر کرد اون همیشه راست گفته . این بار هم مثل همیشه . بعد با هم نشستند و به ریش دنیا خندیدیند و فیلم آمادئوس را دیدند.

تعلق خاطر من به این موسیقی از زمانی شروع شد که معلم پیانوی دوران نوجوانی ام برای اینکه قطعه ای از موتسارت را یادم بدهد ضروری دید اول من را با موتسارت آشنا کند و فیلم موتسارت را برایم آورد. اولین باری که فیلم را دیدم به شدت تحت تاثیرش واقع شدم و بعد ها که به دانشگاه رفتم و جوان شدم با مطالعه های مختصرم اطلاعاتم تکمیل تر شد. کاش مردم عوام هر از گاهی به خودشان زحمت بدهند به جای سرچ در اینترنت برای (شهاب حسینی)یا…بروند سراغ موتسارت-هملت- علی بونه گیر و شاملو-مثل ها و ریشه ها….اما افسوس.

موتسارت از نوابغ مسلم موسیقی -نابغه به معنای واقعی کلمه- و از بزرگترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بود . موتسارت در سنی که بچه ها هنوز بلد نیستند خاله و عمه رااز هم تشخیص دهند شروع به آهنگسازی کرد. در پنج سالگی لقب کودک نابغه به او داده شد.در دوازده سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت !او بعد از خلق شاهکارهای کم نظیرش در سن سی و پنج سالگی مرد . در حالی که در طول زندگی با فقر بسیار دست و پنجه نرم کرد. فیلم آمادئوس بر اساس نمایشنامهه ای به همین نام از پیتر شفر به کارگردانی میلوش فورمن در سال ١٩٨۴ ساخته شد . چیزی که برایم اهمیت پیدا کرده این مسئله است که اگر عوام موتسارت را به واسطه ی همین فیلم بیشتر از سایر آهنگسازان بشناسند باید سپاسگذار خلاقیت و همت نمایشنامه نویس پیتر شفر بود . به هر حال این همه آهنگساز ، چرا زندگی هیچ کدام را نتوانستند بسازند؟ آن هم به این تاثیر گذاری والا؟ پس میبینیم که موسیقی شاید به تنهایی تاثی گذار باشدد اما میبینیم که در بعضی جاها فیلم و نمایش است که همان موسیقیی که چه بسا بارها شنیده ایم را به ما میشناساند . ! بندغم انگیز ترین چیزی که دراین فیلم هست، جنازه ی موتسارت در قبر دسته جمعی است و این که بعدها یک نفر را از زیر این قبرها بیرون میاورند و با معاینه ی جمجمه و ..مثلا اروئاح..ثابت مکنند که این موتسارت است. زرتی یک قبر میسازند و خانه اش را موزه میکنند . نتیجه اخلاقی : هنر همیشه دردناک است و هنرمند هیچ وقت در زمان خودش آن طور که باید و شاید ازش یاد نمیشود . راه دور نرویم همین مایکل جکسون خودمان…١٠سالی بود که هیچ کس از زندگی و کارهایش حرف نمیزد. اما تا مرد عزیز شد.هنرمندانی هم که در این مرز پر گهر میزیند که جایشان را حسابی برایشان مشخص کرده اند . همه یا اجاره نشینند یا افسرده و …بگذریم . پیشنهادم این است که دیدن بازی بینظیر تام هالس در این نقش رااز دست ندهید . 

ادبیات*

داستان کوتاه های آلیس مونرو را میخوانم . او را با چخوف قیاس کرده اند . قیاس فوق العاده مزخرفی. شبیه داستان های مونرو را خودمان در همین ویرانه مینویسیم و لقب احمق پیر را بهمان میدهند و سردوشی های بیسواد تازه کار را.  

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

Beş soruda “Gandi Sokağı”nda Bir Gezinti

[ پرسه در خیابانن گاندی ، گفتگو با سانازسیداصفهانی گفتگو با سانازسیداصفهانی – مجله ادبی …

۲۴ نظرات

  1. آمیزش درام با هنرهای دیگه انکار ناپذیره… من هم دارم همینو می گم. جواب نخواستم… خواستم بگم حالا که اجتناب ناپذیره خودخواسته هنرهاتونو بیارین که با درام هم آمیزی داشته باشند… وگرنه دیر یا زود مجبور می شید هنرتونو بدست تجاوزگران بدین… چشمک

  2. امدم ، خواندم و لذت بردم و با نتیجه اخلاقیت هم نسبتا موافقم ولی با مقایسه مایکل جکسون با هنرمندای خودمون یکم مشکل دارم . گل

  3. سلام دوست من
    متن زیبایی بود و باز هم تحلیل بجایی.واقعا صزف کردن وقت
    گرانبها برای پیدا کردن هیچ در این دنیای مجازی دیوانگیست.
    کاش به دنبال موسیقی حقیقی باشیم.
    من مایکل رو خیلی دوست داشتم.میشل ژار رو هم حسابی
    دوست دارم.موسیقی وزینی داره.
    گفتم که درباره اون عکس که گفتی شاید پیام رو
    اشتباه فرستاده بودم.
    ممنونم عزیزم.شاد باشی
    لاله واژگونگل

  4. آقا شوپن منظوره هزار بار اشتب شد.البته با این نام میشناسیمchopinاز اینرو نامش در کامنت قبل اشتب شد….ساکتخنده

    خدایی پستاتون سخت شده یا من خیلی ذهنم خسته است که عمرا حالیم نمیشه..اصلا برام خطوط غریبه چه برسه به متون …اصولا شرمسار دیگه مییییییییییییییییییییییییییسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون ِعینکی خودم….!!

    آقا اجازه کتابتون پس کی میچاپه ها؟

    آقا من تولدم ۴ شنبه است تازه وفات هم هست کار ندارم به ما چه….تولدم یادتون نره تبریک بگید من از مولد خود خوشحالم بهم ربطی نداره شما اصلا حال میکنید یا نه تبریک نگید دیگه متانت پر…ها گفته باشم…میییییس فردا باز باید برم قوچان…خدا مرگم نگا کنار نظرات تخصصی دیگران باز من نخاله پیدام شد…شرمنده دیگران و البته شما که گاها با پیایمم کلاس کاری اینجا را میارم پایین اما همینه دیگه چیکارش کنم…دعا کنید عاقل شم….!من روز جهانی استاندارد بدنیا اومدم اما اصلا استاندارد نیستم….ماچ و بوسه و متفرعات تا آخر هفته بدرود…

  5. تو چه میدونی من چی میگم….!
    هیچ کس نمی دونه اون یکی چی می گه…!
    کاش مردم عوام هر از گاهی به خودشان زحمت بدهند به جای …. :
    واقعا وقتی تو گوگل دنبال یه چیزی می گردم و سرچ می کنم وقتی خود گوگل بیشترین کلمات سرچ شده رو بهم پیشنهاد می ده اکثر مواقع می خوام بزنم مونیتور لپ تاپ رو بترکونم!
    خوب سنگ نمایشنامه نویس هارم که به سینه زدیچشمک دستت درد نکنه.
    در کل من خیلی کوچکتر از اونم بخوام راجع به موتسارت حرفی بزنم ولی در مورد پستت فوق العاده بود، ترکوندیلبخندمرسی.
    سزب باشی

  6. درک نشدن یک هنرمند در زمان خودش یکی از دردناک ترین چیزاست مثل ونگوگ، چقدر ونگوگ زجر کشید افسرده شد حتی تو بیمارستان روانی ها بستریش کردن! و متاسفانه او هم زیاد عمر نکرد تا اینکه بعدها استعداد شگرفش کشف شد، اما قضیه در کشور ما چیزی جداست در این خاک عمدن هنرمند را سرکوب میکنن تا مبادا طرف سری تو سرا پیدا کنه! و وقتی مرد طرف را صاحب میشن و واسش یاد بود میگیرن بعله مرده دزدی رسم این مملکت هست!
    میس عزیز چی بیگیم؟ از کدوم درد بی درمون این خاک بگیم؟! اونا چقدر طول کشید تا اشتباهاتشون رو حق هنرمنداشون رو جبران کنن؟! ما کی یاد میگیریم؟ کی درس می گیریم؟ اصلن درسامون رو بلدیم؟!!
    درباره موتسرات چند بار نوشتی مثل اینکه خیلی بهش علاقه داری واقعن موتسرات جزیی لاینفک (درست نوشتم؟!!)از موسیقی جهانه و فیلمش هم از فراموش نشدنیهای سینمای جهان.

  7. آمیزش درام با هنرهای دیگه انکار ناپذیره… من هم دارم همینو می گم. جواب نخواستم… خواستم بگم حالا که اجتناب ناپذیره خودخواسته هنرهاتونو بیارین که با درام هم آمیزی داشته باشند… وگرنه دیر یا زود مجبور می شید هنرتونو بدست تجاوزگران بدین… چشمک

  8. همه ي هنرها بايد با درام آشتي كنند… رمز بقاي هنر در درام نهفته است… از اولين ارتباطهاي آدمها، در عصر بدويت… پانتو خداي كشت و زرع و غذا دهنده، و ميموس (بمعاني محاكات وارانه ي ارسطو، و انيميسم هم ترجمه شده) شروع ارتباط آدميت با زندگي، همه با درام شكل گرفته… و مرگ و رستاخيز هم در درام خلاصه مي شه…
    و موتسارت (موتزارت) هم خدايش بيامرزاد… اون زمونها كه تو سمفوني مي زدي و ما گل گلدون من مي خونديم نیشخند… يادته؟

  9. امدم ، خواندم و لذت بردم و با نتیجه اخلاقیت هم نسبتا موافقم ولی با مقایسه مایکل جکسون با هنرمندای خودمون یکم مشکل دارم . گل

  10. سلام دوست من
    متن زیبایی بود و باز هم تحلیل بجایی.واقعا صزف کردن وقت
    گرانبها برای پیدا کردن هیچ در این دنیای مجازی دیوانگیست.
    کاش به دنبال موسیقی حقیقی باشیم.
    من مایکل رو خیلی دوست داشتم.میشل ژار رو هم حسابی
    دوست دارم.موسیقی وزینی داره.
    گفتم که درباره اون عکس که گفتی شاید پیام رو
    اشتباه فرستاده بودم.
    ممنونم عزیزم.شاد باشی
    لاله واژگونگل

  11. سلام دوست من
    متن زیبایی بود و باز هم تحلیل بجایی.واقعا صزف کردن وقت
    گرانبها برای پیدا کردن هیچ در این دنیای مجازی دیوانگیست.
    کاش به دنبال موسیقی حقیقی باشیم.
    من مایکل رو خیلی دوست داشتم.میشل ژار رو هم حسابی
    دوست دارم.موسیقی وزینی داره.
    گفتم که درباره اون عکس که گفتی شاید پیام رو
    اشتباه فرستاده بودم.
    ممنونم عزیزم.شاد باشی
    لاله واژگونگل

  12. آقا شوپن منظوره هزار بار اشتب شد.البته با این نام میشناسیمchopinاز اینرو نامش در کامنت قبل اشتب شد….ساکتخنده

    خدایی پستاتون سخت شده یا من خیلی ذهنم خسته است که عمرا حالیم نمیشه..اصلا برام خطوط غریبه چه برسه به متون …اصولا شرمسار دیگه مییییییییییییییییییییییییییسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون ِعینکی خودم….!!

    آقا اجازه کتابتون پس کی میچاپه ها؟

    آقا من تولدم ۴ شنبه است تازه وفات هم هست کار ندارم به ما چه….تولدم یادتون نره تبریک بگید من از مولد خود خوشحالم بهم ربطی نداره شما اصلا حال میکنید یا نه تبریک نگید دیگه متانت پر…ها گفته باشم…میییییس فردا باز باید برم قوچان…خدا مرگم نگا کنار نظرات تخصصی دیگران باز من نخاله پیدام شد…شرمنده دیگران و البته شما که گاها با پیایمم کلاس کاری اینجا را میارم پایین اما همینه دیگه چیکارش کنم…دعا کنید عاقل شم….!من روز جهانی استاندارد بدنیا اومدم اما اصلا استاندارد نیستم….ماچ و بوسه و متفرعات تا آخر هفته بدرود…

  13. تو چه میدونی من چی میگم….!
    هیچ کس نمی دونه اون یکی چی می گه…!
    کاش مردم عوام هر از گاهی به خودشان زحمت بدهند به جای …. :
    واقعا وقتی تو گوگل دنبال یه چیزی می گردم و سرچ می کنم وقتی خود گوگل بیشترین کلمات سرچ شده رو بهم پیشنهاد می ده اکثر مواقع می خوام بزنم مونیتور لپ تاپ رو بترکونم!
    خوب سنگ نمایشنامه نویس هارم که به سینه زدیچشمک دستت درد نکنه.
    در کل من خیلی کوچکتر از اونم بخوام راجع به موتسارت حرفی بزنم ولی در مورد پستت فوق العاده بود، ترکوندیلبخندمرسی.
    سزب باشی

  14. از مایکل جان گفتید..که در بچگی به ما مگیفتم همچون او هستیم….
    برای مردگان و هنرمندان این داستان در تمامی دنیا در تمامی عرصه ها است اما خدایی برای مایکل اینگونه نبود میس جان دیگه یعنی مردم تا قبل مرگش اونقد توچه نداشتن عزیز نبود نه دیگه بوده خوبشم بوده…..از موتسارت گفتید چه ربطی داره اما جاتون خالی یک اتاق روشن فکری داشتیم تو خوابگاه ۴ نفره همواره من بی کلام  یکی دیگه شجریان یکی دیگه شومپن…محشر بود…یکی هم شیرازی جامعه شناس فقط میگوشید البته با وضو حافظ میخوند…!البته همینش فقط  خوب بودبقیش گند بود…بدرود….

  15. سلااااااااااااااااااااااااااام علیکم میس جان ِ خودم…چطورید شما…به مشتاق دیدار…اخیش به دنیا برگشتم والا به خدا از همین جا به همه ی دوستای خوبم سلام من ا.مدم قوچان نزدیک مشهد خیلی خونه هستم….فدای شما میس…اینجوری بهتره نه من دنیای مجازی را واقعا دوستن دارم بهتره نه؟!

    درباره ی پست و اینا حتما مسنظرم فردا باید برم قوچان البته…وبلی تا عصر چشم…فعلا ابراز وجود تا بعد…

  16. درک نشدن یک هنرمند در زمان خودش یکی از دردناک ترین چیزاست مثل ونگوگ، چقدر ونگوگ زجر کشید افسرده شد حتی تو بیمارستان روانی ها بستریش کردن! و متاسفانه او هم زیاد عمر نکرد تا اینکه بعدها استعداد شگرفش کشف شد، اما قضیه در کشور ما چیزی جداست در این خاک عمدن هنرمند را سرکوب میکنن تا مبادا طرف سری تو سرا پیدا کنه! و وقتی مرد طرف را صاحب میشن و واسش یاد بود میگیرن بعله مرده دزدی رسم این مملکت هست!
    میس عزیز چی بیگیم؟ از کدوم درد بی درمون این خاک بگیم؟! اونا چقدر طول کشید تا اشتباهاتشون رو حق هنرمنداشون رو جبران کنن؟! ما کی یاد میگیریم؟ کی درس می گیریم؟ اصلن درسامون رو بلدیم؟!!
    درباره موتسرات چند بار نوشتی مثل اینکه خیلی بهش علاقه داری واقعن موتسرات جزیی لاینفک (درست نوشتم؟!!)از موسیقی جهانه و فیلمش هم از فراموش نشدنیهای سینمای جهان.

  17. اگه این نوشته ت تنها تاثیری که بذاره این باشه که ترغیب کنه منو به  دیدن پنج باره ی آمادئوس ، باز هم کارت درسته
    و خوش حالم که بالاخره یه وجه اشتراک هنری ( مورد علاقه بودن پالپ فیکشن) که یافت می نشد ، یافت شد

  18. سلام. خيلي خوب وضعيت رو توصيف كردي! واقعا جاي تاسف داره براي هر اصالتي كه مربوط به گذشته هست و اينكه آدما فراموش ميكنن مهمتر از اصالت، هويته كه هميشه در آينده وجود داره و اعمال آدم اونو ثابت ميكنه. نوشته صادقانه و عميقي بود. در ضمن قدر شاعر رو بدون آدم حسابي اين روزا كم پيدا ميشهلبخند
    مرسي عزيزم

  19. بدلیل ارجاعی که داده بودی رفتم پایین اون متن قبلیت رو هم خوندم . خاطره خیلی باحالی بود آقای شاعر گداکه به نظر فرهیخته ی تمام عیاره نه گدا.عجب تو دهنی واسه میس شانزلیزه گفته خب توی قطب رو نمیدونم اما درسته وقتی کسی هنرمنده که جهان گیر باشه و امیدوارم این فقط یه داستان باشه نوشتیش.دو سه تا هم اشکال تایپی دارین.از ناتالی ساروت چیزی خوندین؟آلیس مونرو رو نخوندم ژیشنهادش نمیدید؟فیلم موتسارت رو من هم مثل شما چندین بار دیدم .

  20. اگه این نوشته ت تنها تاثیری که بذاره این باشه که ترغیب کنه منو به  دیدن پنج باره ی آمادئوس ، باز هم کارت درسته
    و خوش حالم که بالاخره یه وجه اشتراک هنری ( مورد علاقه بودن پالپ فیکشن) که یافت می نشد ، یافت شد

  21. سلام. خيلي خوب وضعيت رو توصيف كردي! واقعا جاي تاسف داره براي هر اصالتي كه مربوط به گذشته هست و اينكه آدما فراموش ميكنن مهمتر از اصالت، هويته كه هميشه در آينده وجود داره و اعمال آدم اونو ثابت ميكنه. نوشته صادقانه و عميقي بود. در ضمن قدر شاعر رو بدون آدم حسابي اين روزا كم پيدا ميشهلبخند
    مرسي عزيزم

  22. بدلیل ارجاعی که داده بودی رفتم پایین اون متن قبلیت رو هم خوندم . خاطره خیلی باحالی بود آقای شاعر گداکه به نظر فرهیخته ی تمام عیاره نه گدا.عجب تو دهنی واسه میس شانزلیزه گفته خب توی قطب رو نمیدونم اما درسته وقتی کسی هنرمنده که جهان گیر باشه و امیدوارم این فقط یه داستان باشه نوشتیش.دو سه تا هم اشکال تایپی دارین.از ناتالی ساروت چیزی خوندین؟آلیس مونرو رو نخوندم ژیشنهادش نمیدید؟فیلم موتسارت رو من هم مثل شما چندین بار دیدم .