بایگانی برچسب: ساناز سیداصفهانی

عادت

    ساعت پنج صبحه . یه رب دو شامبر قرمز پوشیدم و یه نسکافه ی داغ کنار دستم گذاشتم و دارم روی کی بورد تایپ میکنم . نمیدونم چی میخوام بنویسم. ساعت 4 نصفه شب رفتم حموم . از اون جا که تعلل در کار استحمام موجب کلافگی و افسردگیه به تاخیر ننداختمش جانم . موهام شده رنگ سیم …

ادامه نوشته »

مشروطه بانو

از همین الان میتونم تیرهایی که به سوی من نشونه رفته رو ببینم اما از اونجا که آدم به امید زنده اس ، و من یه نمه به خودم مطمئنم پس نقطه نظرم رو نسبت به مشروطه بانو مینویسم چه باک ! بروشور کاهی با مهرهایی که جای جای صفحات اون ، از پیش ذهنیت ما رو با فضایی ، …

ادامه نوشته »

فرش

توی ماشین داشتیم میرفتیم که یک مرتبه ، حرفمان شد ، شروع کرد همان حرف های صد تا یک غاز همیشگی اش را زدن ، نمیخواست مقر بیاید ، من هم ساکت نشسته بودم . توی ماشین که داشتیم میرفتیم ، هوا ابری بود و سقف ماشین ما که کروک بود و زبان زد خاص و عام ، باز بود …

ادامه نوشته »

نسناس

نسناس کی خوابم بُرد نمیدانم . این از قدرت ِ اشک است که جان را چون شمع به هیچستان میبَرَد . این اشک است که گُل های فَرش را تَر میکند و به ان ها جان میبخشد . گل هایی که ریشه میگیرند و تو را در خودشان همچون پیچک و عشقه میپیچند و به ناکجا میبَرَند . کی خوابم …

ادامه نوشته »

وقتی میس خنجر میزند

مطلع داستان ما با موسیقی سرگئی راخمانینف حتما شروع شود /  در این جا شنیده شود/ و همزمان داستان خوانده شود . میس شانزه لیزه بادبزن مشکی رنگش را دستش گرفته بود و کلاه تور داری که جلوی صورتش را میپوشاند هم به سر گذاشته بود  . صوتش مثل گچ سفید شده بود و گوشواره های مروارید سیاه رنگش را هم به …

ادامه نوشته »

قوی سیاه

آمبیانس : ((  اینجا  )) فیلم ( قوی سیاه ) ، که نمیدونم دقیقا به دلیل ناتالی پورتمن یا دریاچه قو ی چایکوفسکی ، یا کارگردانش ،‌ دارن آرونوفسکی ، شهرت پیدا کرده ….رو دیدم . (روی هر کدوم کلیک کنید اطلاعات دیده میشود ) . برای اینکه برای شما جالب انگیز تر باشه مصاحبه ی ناتالی پورتمن رو در …

ادامه نوشته »

حبس

  سوگند به همه ی سوگندهایی که همه ی مردها شکسته اند که همینک قفل را شکستم و از محبس خلاص شده و در کوتاه ترین زمان ممکن حیات خود را مهر کرده در این خاک و نامه های شما را بوسه زده بر در و دیوار اتاقم خواهم آویخت . در این مدت که نبودم 2 کیلو وزن کم …

ادامه نوشته »

اینترلود – بلیط نیم بها –

 مثلا من یک عدد میس خوش و خندانم . مثلا دارم با دمبم گردو میشکنم ، مثلا میخوام  بگم هیچ وقت توی هیچ هچلی نیفتادم برای همین خیلی خوش و خندان ، با خط 11 میرم سر یه کوچه ، تا این سر کوچه رفتن باید کلی سرپایینی نفرین شده رو طی کنم ، طی میکنم . وای میستم . …

ادامه نوشته »

افقی پر از غبار

آمبیانس : سکوت       وقتی که اینجا آماج توپخانه ی نامرئی خودمان شده ، وقتی که هوا سخت سرد و خشک شده و مزاج هوا سنگ شده ، افسرده شده ، ما داریم چه کار میکنیم ؟ به روزمرگی هایمان ادامه میدهیم . بی اعتنا از کنار همه چیز میگذریم . همچنان جشن ها میگیریم ، حتی جشن …

ادامه نوشته »

نوسترآداموس یا میس ؟

  یک شب که  تولدم بود ، با چکمه ی 15 سانتی خود ، همراهِ سگ مسخ شده ام و لباسی از خز توی کالسکه ای با 14 اسب نشستم . . . ابر بارانش گرفته بود و من خیلی غیر عادی شاد بودم . شادی میکردم . می خورده و لپ می رنگی شده بودم . . . موهایم …

ادامه نوشته »