شنبه , ۱ دی ۱۴۰۳

Tag Archives: سانازسیداصفهانی داستان

درخت گردو

بلوزم را در آوردم تا ریشه‌های درخت گردو را ببینی دور دنده هایم چرخیده ، جناغم را دور زده ، روی قلبم روئیده. از خواب می‌پرم. روی صحنه ی نمایشم . چه بازیگر ناشی و بی استعدادی م ! صحنه را سکوت پر می کندو من تمام دیالوگ هایم را پاک از یاد برده ام . از خودم جمله ای …

ادامه مطلب

توی دفترم یک قصیده ای که آتش گرفته

داستانِ فالگیر نابلد

ادامه مطلب