سال ثانیه این نوشته پیشکش میشود به ساحت ِ مقدس ِ نمایش ( سال ثانیه ) زمان : غروبِ آفتاب ِ مرداد ماه یکهزار و سی صد و نود و چهار مکان : کاخ سعد آباد ، درب زعفرانیه ، زمین تنیس موقعیت : ذکرش را این طور آغاز میکنم ، شکستن ِ چارچوبی به نام ِ تئاتر ، پیش …
ادامه مطلبسپیده ی نحس
سپیده سَر زد ، سَرزده . گذاشتمش توی دامنم . از ترس و شُد پر از پرنده . بهتر است بگویم ، شُد پر از چهچه . سپیده سر زد و در مشتم گرفتمش ، گرفتن همانا ، او جان داد . محکم . محکم گرفتمش . سپیده زود ِ زود غروب کرد کف ِ دستانم در ته فنجان ِ قهوه ، عمرش …
ادامه مطلبسال ثانیه
نمایش "سال ثانیه" از یک پیشنهاد شروع شد. پیشنهادی از طرف فستیوال "اشپکتاکل" سوئیس. قرارمان این شد که از "هیچ" شروع کنیم و گروهی که خالصانه آمد و رنگ خود را بر این "هیچ" پاشید تا "سال ثانیه" شکل بگیرد.
ادامه مطلب