تراژدی در نانوایی شبِ مذاکرات بود که مهمانم را بدرقه کردم . با رخوتی که به تن داشتم نشستم روی کوسن روی زمین و به شمع های روشنی که کنج کنج ِخانه سوسو میزدند چشم دوختم ، مزهجات هنوز توی بشقاب چشمک میزدند ، سرم گرم و دلم پُر بود ، زدم زیر گریه ، انگار هر باری مهمان میاید …
ادامه مطلبترجمه و چاپ داستان بلند (چاتورانگا) در son gemi – ترکیه
داستان چاتورانگا ، داستان بلندی است از مجموعه داستان های کتاب خیابان گاندی نوشته سانازسیداصفهانی که به ترجمه ی تورگوت سای در مجله اینترنتی son gemi چاپ شده است .
ادامه مطلب