بعد از این همه وقت برگشتم . ننوشتن دلیلش کسالت بود و رفع بلا و دفع اون در حال وقوع . در آستانه ی چانه انداختن 1390 ، باز مرگ را جشن میگیریم . سال 90 برای من شروع تلخی داشت و در انتها نیز چندان آبی ازش گرم نشد . در زمینه ی کاری ، بار پروردگارا شکر ، …
ادامه مطلبآواز زنان زیر اکسیژن مصنوعی
آواز زنان زیر اکسیژن مصنوعی هی خانه ی موسیقی سلام ! هفته ی پیش توی دوازدهمین جشن خانه ی موسیقی ، توی تالار وحدت ، اومدی و معلوم نیست چی شد ، چه جوری دری به تخته خورد و تو از دوازده تا بانوی موسیقی تقدیر کردی و عده ای هم واست هووورااا کشیدند که بابا تو چه …
ادامه مطلباتاق سیگار
تفلیس / گُرجستان میس شانزه لیزه کنار ِ شومینه دراز کشیده بود که یک نامه از زیر در خانه سُر خورد و آمد تو . در نامه نوشته شده بود که شما در قرعه کشی برنده شده اید و میتوانید به تفلیس بروید . میس شانزه لیزه که از شهر ِ خاکستری بی روحی که درش زندانی شده بود و میلیون ها …
ادامه مطلبمیس شانزه لیزه در سینما چشم
میس شانزه لیزه وقتی به خودش آمد ، دید وسط ِ باغ فردوس ، دراز کشیده است . فواره های باغ دیگر سربلند نبودند ، صدای جیرجیرک می آمد و درِ باغ بسته شده بود . میس شانزه لیزه به خودش که آمد دید سیگارخاموشی میان انگشتانش مانده . فهمید که سیگار را روشن نکرده به خواب رفته . کبریت لازم …
ادامه مطلبتار و پود
معصومیت از دست نرفته آمبیانس :(( اینجا )) میس شانزه لیزه ، قیچی را برداشت و آستین همه ی لباس هایی که داشت را قیچی کرد . آستین ها را به هم گره زد و ازشان ریسمانی ساخت . میس شانزه لیزه کاغذ کاهی هایش را برداشت و روی هر کدام رج زد ( نجابت ) . خنده بر لبانش میماسید …
ادامه مطلببیژن . . . پر !
آمبیانس : (( اینجا )) ، ویوالدی وقتی شنیدم ( بیژن پاکزاد ) سکته کرد ، چانه انداخت و جان به جان آفرین تسلیم کرد ، بی دلیل غم غریبی به سراغم اومد . برای لمس هر حسی ، الزاما نباید دلیلی منطقی داشت ، بیژن ، برای ما همیشه سنبل یک ایرانی ثروتمندی بود که صاحبان نام به سراغش …
ادامه مطلبطلسم سومین پسر پادشاه
سلام بابابزرگ این منم . نوه ی ارشدت . . . نشسته ام درست رو به روی عکست . دلم برای چشمهای تیله ای ات که رنگین کمان سبز و آبی و طوسی را توی خودش چرخ میداد تنگ شده … از وقتی مردی ، از ده سال پیش که بیست ساله بودم ، بعد از رفتن تو آرزو کردم …
ادامه مطلبوقتی همراه اول لاتاری راه می اندازد
همراه ِ اول و این کارها ! گاهی اوقات میشود که بنی آدم که شیر خام خورده است مینشیند و فکر میکند که چطور میشود این همه سرش کلاه میرود . همه اش از اطمینان است و اعتماد که در هر کدام باید شک کرد ، بسیار . . . و تا خلافش ثابت نشود نباید پا در حیطه ی خطرناک ِ …
ادامه مطلببهجت صدر ، نخستین بانوی نقاش نوگرا
بهجت صدر 5 سال ِ پیش ، بهجت صدر را به آتش کشیدند و همان طور که خودش خواسته بود ، دفن اش نکردند ، مزاری ندارد تا بر سر ِ مزارش بروند و گُل و یادگاری بگذارند ، عکس بگیرند و نمایش بدهند . آرزو داشت، مرگش در آب باشد و چنین شد . در دریا سکته کرد و دار فانی …
ادامه مطلبرقص روی قبر
آمبیانس : * اینجا * دنیا تکش درازه ، بذار هی بتازه ، بگازه . . . دستی رو بالا نکشه ، بذار تیک آف بزنه ، هی سیلی رو تو صورت مردم بزنه ، هه ! بذار شلاقشو بالا ببره . . . عمرا آبروتو بر باد ببره ، دنیا تکش درازه . . .درخت و ساتور میکنه ، …
ادامه مطلب