Tag Archives: به خاطر یک پیاله چای

به خاطر یک پیاله چای – برشی از کتاب

به‌خاطر یک پیاله چای [دارم سمفونی مردگان عباس معروفی را تمام می‌کنم و به قسمتی می‌رسم که جذام آمده، وسط خواندن کتاب زنجیر صبر و اقتدارم پاره می‌شود و فکرم از اردبیل و شورابی می‌جهد به امروز که مگر من جذام دارم که تو من را به مزرعه‌ات نمی‌بری و یک پیاله چای با من نمی‌نوشی. می‌خواهم یک بار هم …

ادامه مطلب

از رمان به خاطر یک پیاله چای

به‌خاطر یک پیاله چای برشی از کتابِ به خاطر یک پیاله چای دستمال را از دور چشمت باز می‌‌کنی و می‌‌اندازی زمین. من دور مُچ دستم می‌بندم. بِدو می‌روی. مثل دزدی که خانه‌ای را زده باشد و بخواهد فرار کند. توی حیاط می‌گویی: «بهت قول می‌دم یه روز می‌برمت اسطبل اسبها… این‌جوری نگاه نکن… یه بارم اون‌جا یه چای با …

ادامه مطلب

خبرگزاری ایسنا – به‌خاطر یک پیاله چای

رمان «به‌خاطر یک پیاله چای» نوشته ساناز سیداصفهانی منتشر شد. به گزارش ایسنا، در معرفی این رمان که در نشر آفتابکاران منتشر شده، عنوان شده است: غمزه، شاعر و نویسنده‌ای‌ است که از زندگی شلوغ شهری به روستا پناه برده تا زندگی جدیدی را آغاز کند، غمزه در روستا قالی‌بافی می‌کند و با مردم روستا اُخت می‌شود تا روزی از …

ادامه مطلب