بهخاطر یک پیاله چای برشی از کتابِ به خاطر یک پیاله چای دستمال را از دور چشمت باز میکنی و میاندازی زمین. من دور مُچ دستم میبندم. بِدو میروی. مثل دزدی که خانهای را زده باشد و بخواهد فرار کند. توی حیاط میگویی: «بهت قول میدم یه روز میبرمت اسطبل اسبها… اینجوری نگاه نکن… یه بارم اونجا یه چای با …
ادامه مطلببخاطر یک پیاله چای , ۲۷ تیر ۱۴۰۳
بخاطر یک پیاله چای ۲۷ تیر ۱۴۰۳ تو را خوردم تا یکراست بروی توی آبشش هایم . رخنه کنی انجا کنارِ قلبم . اگر آدرسِ سرراستِ دنده هایم را داشته باشی حتما به دهلیز و بطنم زود میرسی. زوزه میکشم و پیدایم نمیکنی . از هنرهای دست و پا زدن برای بقا همانا مویه ی نهنگ یا زوزه ی گرگ …
ادامه مطلبسرشار از بهترين باريتونهاي تاريخ موسيقي ايران بود كه در كنار خوانندگان غربي ميدرخشيد.
گزارش روزنامه اعتماد از جشم امضا کتاب نامبرده حسین سرشار
ادامه مطلب
ساناز سید اصفهانی میس شانزه لیزه در جزیره ای در کهکشان