«حکایت مادیان نظر خورده » گوشهی آخور تنگ افتاده بودی ، غلت میزدی از پهلویی به پهلوی دگر ، از هر صدا سر بر میگرداندی ، به تنت عرق نشست کرده بود ، من میلرزیدم ، تو ناله میکردی ، با پای عقبی حکیم را رانده بودی ، من مشت میزدم تو ناله سر میدادی ، از حکیم و اسبدار …
ادامه مطلبگفتگوی ساناز سید اصفهانی با علی قورچیان
در چندمین روزِ بازیهای المپیک هستیم و اخبارِ مدالآوران، دنیای مجازی را پُر کرده است. میان این شلوغی، اخبار یک اتفاقِ مبارکِ هنری-ورزشی گُم میشود. پرچم ایران در مسابقاتِ جهانی روسیه توسط علی قورچیان در رشتهی کمانداری بالا رفته است! حیرت میکنم، چراکه تصادفاً در حالِ خواندنِ «هفت پیکر» نظامی هستم و قلبِ نظامی در تیر و کمانِ بهرامِ گور و مهارتهایش میتپد و …
ادامه مطلب