سه شنبه , ۴ دی ۱۴۰۳

ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

گرجستان

من همین الان وارد ایران شدم . داستان های باور نکردنی و مهیج تلخ و شیرین رمانتیک و عجیبی براتون دارم . این اولین سفری بود که به تنهایی وارد بلادخارجه شدم و مثل همیشه والدینی در کار نبود .بنابراین حتما به من خیلی خوش گذشته اما چون من میس شانزه لیزه ام حتما خیلی هم بد گذشته . از …

ادامه مطلب

مجسمه

امروز صبح  زود ، به وقت من ، ساعت دوازده ظهر ، شخصی مدااااااااام روی موبایل بنده زنگ میزد . سرم رو زیر لحاف و زیر بالش کردم اما شخص ول کن نبود . چشم بندم را برداشتم و با صدای نخراشیده و گرفته گفتم : ” بله ؟ ” ناگهان صدای آقایی که میبایست بهد از دو سال پول بنده …

ادامه مطلب

ماه

آمبیانس : (اینجا) … وقتی تنها میشی کتاب های هفت قانون معنویت و چهاراثر از فلورانس اسکاول شین رو مذارم جلوم . برگه های خشت دار و خال دار رو پشت سر هم ردیف میکنم و با پلک  افتاده از قرصم دنبال یه چیز خوب میون ورق ها یا توی تفاله ی قهوه ها میگردم . . . اما همیشه رها …

ادامه مطلب

شهرام حقیقت دوست از (چیزی شبیه زندگی تا همه ی فرزندان خانم آغا )

من اگر به سرعت از خیر سر پست قبلیم گذشتم و اومدم این جا تا از چیزای تازه حرف بزنم دلیل داشتم . همه ی مخاطبین عزیز بلاگ (جزیره در کهکشان )میدونن بنده اهل مجیز گفتن و تملق نیستم . عادت ندارم چاپلوسی کنم و بی خودی و یلخی نمیام از کتابی ، تئاتری، فیلمی ، ماجرایی، آدمی حرفی بزنم . …

ادامه مطلب

خاطره

 آمبیانس این جاست ، اول واجبه گوش کنید ، بخونید ، برام بگید ،‌حس هاتونو . من هیچ وقت فکر نمیکردم که پست قبلیم این قدر طرفدار و …داشته باشه چون  نزدیک ٢٠ تایی هم کامنت خصوصی گرفتم . من پشت نقاب میس شانزه لیزه دارم این جا زندگی میکنم ، میام از تابو شکنی ها م میگم و خیلی …

ادامه مطلب

چهار راه

هر بدبختی سر جامعه ی بشری اومده ، از دست بلاهت والدینی است که از بچه دار شدن ، فقط همانش را بلدند که گاو و گربه . سالها کنار کسی زندگی کنی   بی اینکه کوچکترین شناختی از (تو ) داشته باشد . سالها پدری را دوست داشته باشی که از (تو ) همانی را میخواست که خود نشد و …

ادامه مطلب

برای عشقم + میخوام محکم بزنم توگوش اتللو

قبل از قلمفرسایی در مورد هر چیز (این) برای حس آمبیانس لازم میباشد . با من باشید . دستتون رو به من بدید . . . گوشم کنید .(( روش رایت کلیک و save target as)) رو انجام بدید و وقتی روی صفحه رایانه ریختید هم رایت کلیک کرده،open بنمایید !! )) یا کلا یک فشار روی این دهید تا …

ادامه مطلب

مثل سگ به خودت دروغ بگو !

برای شروع  : حسم اینه . آلبرتو موراویا ، تا الان ، برای من نوعی ، بهترین نویسنده ی ایتالیایی بعد از اوریانافالاچی است . سلیقه ی من شاید به علت عدم سفاد و عدم ژست انتلکتوئل وارانه ، ایتالو کالوینو ی معروف را نمیپسندد ، استفانو بننی را هم دوست دارم . منتها بیشتر فانتزی است ، اما آلبرتو …

ادامه مطلب

جیغ

برای آمبیانس بهتره گوش پاک ها رو حاضر کنید تا بشنوید . این جا رو تا خستگیتون در بره . . . اگرم میخواید بزنید لهش کنید و بزنیدش  این رو گوش کنید بعد . . . حس میکنم کلی کار انجام نداده ،‌مثل کوه روی دلم سنگینی میکنه ، دلم که نه قلبم ، قلبم رو اگر بشکافی از …

ادامه مطلب

سرکاری

“ در جدایی سخنان مهر آمیز را کسی می گوید که عاشق نیست ، چه (عشق ) مستقیما بیان نمیشود .” مارسل پروست ( در جستجوی زمان از دست رفته ) میس شانزه لیزه تا طلوع آفتاب ، بیدار بود . . . و پابرهنه روی پشت بام های خانه های اطراف راه میرفت و _ بارش_ برعکس- نوش جان میکرد …

ادامه مطلب