یکشنبه , ۲ دی ۱۴۰۳

لش مرده

وقتی یکی اون قدر دل و جیگرش رو داره که میاد با مهمیزهاش به یه لش مرده ، به یه جنازه سوخته لگد میزنه و میخنده ، دیگه برات اون قدر جون نمونده که بخوای یه کلمه ناله ام کنی .

وقتی یک نفس پرست عشقش را به کسی مینمایاند ، او را ویران میکند . جایی خوندم :” اگر وانمود می کنند که دوستت دارند برای این است که مطمئن تر به تو خیانت کنند . ” من جزو دسته کسانی هستم که همیشه فکر میکردم  هر بنی بشری دهان باز کند و ادای رومئو یا مادر ترزا را  در بیاورد واقعا …عمیقا… من را دوست دارد . اما افسوس که بلاهت ما و این نادانی دست از گریبان ما بر نداشته و همچنان در حال خفه کردن ماست . فی الحال ،‌دچار ملال روحی شده . قرص ها پسمان انداخته و کار روی سرمان تلنبار شده و دل به کفایت مچاله . تا روزگار و ایام به کامم شیرین نشود از گذاشتن پست های دل انگیز خود داری کردی فقط دری وری مینویسم .

ایضا : دری وری های بدجور

ایضا : این جا آهنگیست برای اهل دنیا .

 

 

 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

Beş soruda “Gandi Sokağı”nda Bir Gezinti

[ پرسه در خیابانن گاندی ، گفتگو با سانازسیداصفهانی گفتگو با سانازسیداصفهانی – مجله ادبی …

۲۰ نظرات

  1. میس جان، دنیا به کجا می‌رسه اگه وللش کنی این حس رو و به خودت برسی؟لبخند

  2. سلام
    (اگر وانمود می کنند که دوستت دارند برای این است که مطمئن تر به تو خیانت کنند . ) واقعا این جمله که کار ندارم کی گفته  بسیار درسته همیشه به شخصه من از دوست و اشنا زیان دیدم وگرنه دشمنه بد بخت خوبیش اینکه از پشت خنجر بزرگشو نمی زنه .من کلا جزیرتو دوست دارم چه افتابی باشه و چه ابری . ممنون

  3. سلام عزیز غمکش(با ضمه) من
    اون کسی که به یه جنازه لگد میزنه دست خودش نیست بدبخت.همه لگدش کردن که میتونه همه رو لگد کنه.امان از این مردم.
    هر دم از این جزیره ی تو نفسی تازه میاید.
    بنویس و بدان که میخوانم.(گل)

  4. گویا هر کس به نحوی! هه!
    گاهی دری وری گفتن اقتضای زمان است فقط!

  5. سلام
    چی شده میس جان ؟
    کی نامردی کرده ؟

  6. الهی ! دلمون به شیطنتهای این دخترک خوش بود که ظاهرا" این هم افتاده روی دور بد بیاری…اما خیلی سخت نگیر…به این فکر کن که زندگی خیلی کوتاهه!

  7. مسي شانزه ليزه بزرگوار ، اين را گوش كن . آرامشت خواهد داد .
    David Benoit / Something You Said
    پوزش كه براي دنلود مستقيمش لينكي نيافتم . ولي به صورت فايل تورنت مي تواني در اينجا جستجو كني و بيابي و دنلود كني .
    entertane.com

    شاد زي

  8. سلام میس جان خسته از شبه دوستان
    اگه فکر می کنی یک روزی این داستانا تو زندگیت تموم میشه بدجوری اشتباه می کنی چون آدمایی مثل تو نیاز دارن که دوست داشته باشن و همیشه هم  نیازمندترین ها به تورشون می افتن. غصه نخور عزیز جانم اینا زلالی وجودت رو گل آلود می کنن ولی  فقط یک روزمی فهمن خودشون رو از چه خنکا و لطلفتی محروم کردن.
    بازم ممنون از بهشت موسیقایی که برامون تو این جزیره درست کردی.
    می بوسمت

  9. میس جان نبودیم چه گرد و خاکی راه انداختی ها داستان الماست خیلی خوب بود . باز ناراحتی که تو عین یه شیشه مینیاتوری میمونی اونی که بخواد باهات باشه اباید خیل بیچارگی بکشه که حفظت کنه چون تو خییییییییییییییییلی حساسی من احساس میکنم کسی قدر تو رو نمیتونه بدونه همیشه این جوری بوده اما آرزو میکنم یه کم زمخت بشی:) خیل خوب مینویسی حتی وقتی ناراحتی .

    هیتلر

  10. خائن جراتش کجا بود؟ اگه لد میزنه به جنازه چون میدونه جنازست و جونی نداره که اعتراض کنه! خائن بزدل و ترسوتر از این حرفاست، اگه محبت دروغی داره،جلوت لبخند میزنه و پشت سرت طناب دارت رو میبافه از اینه که ازت میترسه! چرا اون اعصاب خورد نازنینت رو واسه این چرکهای کثیف ترسوی نا قابل خوردتر میکنی؟! خائن کوچیکتر از اونیه که اصلن دیده بشه چه برسه که بخوای بهش فکر کنی.
    اعصابت رو ریلکس کن! متاسفانه از این جور آدمها تو روزگار زیاده اگه بخوای واسه هر کدوم اینطوری بهم بریزیم دیگه نمیشه زندگی کرد 🙁 دیگه هم از این القاب رو خودت نذار! تو زنده ای و نفس میکشی نه اون هوای کثیف چرکی رو، اونها هستن که جنازه های متحرکن و از تو لجنزار خودشون دست و پا میزنن.
    سلام میس جان، اتفاقن همین دیشب بود که داشتم به این موزیک زیبا که لینک کردی گوش میدادم اکثر آهنگهای سارا رو دارم عالین و اون بهتر آندره بوچلی. ریلکس کن خودت رو با این موزیکا نازنین گل

  11. دقیقا با طراوت موافقم…
    دری وری هات و عشقه میس شانزلیزه جان…
    دری وری های من بدجور دلشان برایت پر پر میزند ها…نیشخند

  12. اي داد بيداد . ميس بزرگوار ترا چه شود . چه فكر كرده اي ؟ مگر مردم اجبار دارند هم را دوست داشته باشند ؟ ملالت را مهمان باد كن . از پس به پيش آ . جهان منتظر نمي نشيند جانم .
    شاد زي

  13. تازگی ها اینجا رو  بیشتر دوست دارم….

  14. خانی آباد سیتی خیلی وقته نرفتم…. ولی هنوز امانتیت پیش منه . بهش دست نزدم .
    هر کسی دارد امانتی موجود         بسپارد به من به وقت ورود
    برود نسپارد گر شود مفقود           بنده مسوول آن نخواهم بود!!
    نمی دونم زیاد ربطی نداشت یهو به ذهنم اومد این شعر

  15. nلم میخواد برات حرف بزنم . با تو که خیلی وخت میخونمت اما هیچنگتمت و خودم هم که حال درستی ندارم اینروزها اما ..
    اما تو ادامه بده بدجوووور
    و این عکس که من رو یاد بانوی انتقام و اینا انداخت ..
    شاید وقتی دیگر دختر …

  16. il]ین بدم نمیاومد با اون خرس جلویی یه کشتی میگرفتم…..

  17. میس جان بهت نمیاد که حال و حوصله نداشته باشی…در ضمن تو در هر حالتی دریوری نمینویسی!!‌
    من همیشه هستم دوست دارم نوشته هاتو و میخوانم اما گاهی حس کامنت گذاشتن نیست!!
    راستی این نادره خدا بیامرز رو چرا اینجوری مثل یک خانه بدوش بیکس و تنها با اون عجله خاکش کردن؟!!خبر داری؟

  18. معمولا از اين دوره هاي دري وري گويي توي زندگي هر كسي پيش ميآد…فقط بايد دوره اش بگذره. عكس هاي قشنگي توي اين سايت پيدا مي كني ميس جان: http://www.photo.net

  19. اگر اینها دری وری ست ، ما عاشق دری وری هستیم ! یک بوس برای میس بی اعصاب !