🔳🔳🔳🔳🔳 این زن ، از دل دریا و مشتهای دیوانه ی امواج بیرون می آید . او سر کابوسش را زیر آب می کند و با حرارتی متعهدانه به فرار از خود، لباس پوشیده و خود را به اولین ساحل دم دست می رساند؛ در همین بین صدای شاتر و فلشِ عکاس، مختصات خفگی شُش هایش را به هم می زند ؛ بلندش می کند ، برش می دارد پرتش می کند وسط زندگی . تارهای نامریی کابوس در هر عکسی که از او گرفته ميشود، مو به مو قیچی می شود . بین همه ی عکس ها ، در این یک عکس ( سوم شخص معطوف به عین ) زنی ست سرگردان ، که ابژه ی مورد نظرش ،سوژه ى مورد نظر عکاس نبوده .
عکس : کیان کوهستانی