سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳

داستان یک گَله اَبر

داستان

از قرار ، دلِ سنگ که شکست ، چشمه‌ی جاری از جانِ سختش چنان‌ جوشیدن گرفت و جاری بشد که مراتع سرسبز گشت و پاییز بهار و زمستان گلستان شد ، آن سنگِ ترکیده‌ی خرد شده‌ی مطرود ، با آن اضلاعِ تیز متلاشی شده‌ سرخوش از گسستگی گفتند آخ که چه کیفی دارد شنیدنِ درد ، چه چسبید این ضجه شنیدن ، دل‌گشا شد ، هرچه خندیدیم به آن غُر و آه و چس ناله ، نفهمید ، اما ما از خنده ترکیدیم . آن آدم بیچاره‌ی تنها از زهرِ ترک شدن و غصه گفت و شکوه کرد و همی لندید ما اما بر حالِ نانازش آن قدر خندیدیم تا ترکیدیم . پس دردِ قبضِ روح شده شفای سنگ است شفای جان سخت ماست .

آن ابرِ باران زای اما که هم آوازِ برق دل و رعدِ جان قلب‌ها بود و قصه‌ی اشک‌ها را میدانست و راز بی کسی را در طالع میدید، آماسید در گنبد آسمان از بی صفتی سنگ ، یک گله فیلش را بالا سرِ چشمه‌ی خودنمای جاری از سنگ گرد هم آورد ، به آفتاب رخشنده اشارت کرد “کین مراتع سبز شده از چشمه‌ی جوشان دل سنگ ، نان از آبِ غصه‌ی کسی میخورد که نداشت جز سنگ گوشی و کَسی و پناهی، ریشخند به رنج زده با لغز خوانی همی میچرد پای آوندان دشت ، وان سنگِ بد سرشت کز ترکیدن تیز شده ، شکر میگوید که آدمی دل گرفته دردش را به جان او ریخته ! این دل سنگ از سنگ نبود ای آفتاب ، بر این بی‌عاری بتاب . “

آفتاب آمد دلیل آفتاب*

شعاعش را فرو کرد بر زمین

چشمه خشکید و باد توفید و تکه‌های تیز ِسنگ خاک شدند و رنج آدم از چشمه بخار گشت بر پهنه‌ی آسمان چسبید و به عرش رفت .

*مولانا

این داستان کوتاه اشاره به داستان سنگ صبور دارد . یک نقیصه‌ی تراژیک است .

درد را باید به آب گفت که برود به دریا برسد به افق بچسبد به آسمان .

سانازسیداصفهانی

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

درخت گردو

بلوزم را در آوردم تا ریشه‌های درخت گردو را ببینی دور دنده هایم چرخیده ، …