یکشنبه , ۲ دی ۱۴۰۳

جن گیر …. + ….. محاکمه در خیابان

 

جن گیر ، نام نمایشی است که این روزها در تالار قشقایی اجرا میشود . مضمون این نمایش به سادگی باورهای همیشگی عامیانه ای است که همیشه در گیرش بودیم ، از همان وقت ها که دوست داشتیم روی کاغذ الف – با بنویسیم و استکان رویش بگذاریم و روح ظاهر کنیم ، تا زمانی که بزرگ شدیم و فکر کردیم که با جن میشود سرنوشت عوض کرد و بخت را باز کرده رو به خوشبختی کرد و سر مردم را زیر آب !!

با توجه به اینکه ضمن دیدن کار احوالم دگرگون شد و  بیرون رفتم ،از شیرین کاری های اجرا دور ماندم و صندلی ام را نیز اشغال کرده بودند و کار را ایستاده دیدم ،‌اما کار به دلم چسبید ولی ….ولی یک ولی بزرگ برایم باقی ماند . ..

در گوشه کنار کار خلاقیت های ریز و درشتی ریخته بود که قاطی میزانسن های بد، کار را از محیط نمایشی بودن در میاورد و به لودگی میکشاند که این خوشحالم نکرد … با وجود اینکه نویسنده تلاش کرده بود به (جن) برسد و دستی به سر و گوش موضوع بکشد اما طنز نمایش در اواخر کار شبیه ته مانده های طنز  مهران مدیری شده بود گرچه که جذابیت های نمایش ،‌خلاقیت و ایده پردازی خوب بود . زن و شوهر خیاطی که ناگهان در زندگی حقیرانه شان با جن هایی رو به رو میشوند که مجبور به کلانجار رفتن با آنها شده و مثلا زندگی شان در حال تغییر است … در اواسط کار شوخی و مثلا طنز، شبیه بچه بازی هایی میشد که بچه ها با چادر مامانشان توی انباری با هم بازی میکنند و همدیگر را میترسانند … هر از گاهی از دیدن بازیگرها روی صحنه خجالت کشیدم و البته خیلی جا ها هم خنده ام گرفت دروغ چرا ! چشمک ولی خب انتظار دیدن چیزی ورای خاله بازی رو داشتم هر چند سوژه به اندازه ی کافی جذاب بود که از این همه اشکال بگذرم .

ژآله صامتی – با توجه به اینکه به نظرم بیشتر نقشهایش کلیشه بوده – اما به عقیده ی من بازی خوبی ارائه داده . سیامک صفری هم مثل همیشه خلاقیت های خاص خودش را به صورت آن لاین ، غیر قابل پیش بینی و هر بار یه جور ، میشد دید و باقی بازیگرها هم بازی خوبی داشتند . میزانسن بسیار بد بود . دکور صحنه میشد بهتر باشه . روی هم رفته کاری بود که در اوج عجله بسته شده بود .

 

محاکمه در خیابان ….

به نام خدا … به جون مامانمینا نمیخوام قد قدو غد غد  کنم ،‌ سر همه رو درد بیارم ،‌اما محاکمه به زعم من فیلمی بود که میشد زورهای آخر کیمیایی را  که در این آخر سنی میزند دید ،‌ تیتراژ اول فیلم را دوست داشتم … پلان آخر فیلم و فیلمبرداری درخشانش را هم دوست داشتم . همین . نه دیالوگ ها دیالوگ بود … نه روابط آدم ها شکل گرفته بود و نه ساختار مدور و چرخشی توانسته بود به معنای واقی در قالب در بیاید … فیلمی سیاه و سفید …از همین جا میشد شعار زدگی و تکرار را درش دید … ناموس و چاقو کشی- عشق لوطیگری و لات و لوت بازی های کیمیایی تبدیل به یک مشت کلمه شده بود که از دهان آدم ها بیرون می آمد .

فیلم : عروسی است . دوست داماد به داماد میگوید دست نگه دار زنت قبلا با کسی بوده یک بار هم بچه انداخته آدرس و تلفن دکترش هم هست . داماد جشن را رها کرده دنبال علامت سئوالها میرود . در همین حین فیلمهای قبلی کیمیایی تکرار میشود . پرده سینما . قتل . کلاه . سیبیل . حرف های قلمبه . بی ربط … اصطلاحات غیر رایج …آخر فیلم هم داماد جواب به دست بر میگردد پیش عروس … (اما این وسط یادش میرود سری هم به دکتر زنان که بچه را انداخته بزند ) پولاد خوب بود . حامد بهداد را دوست ندارم صدایش خنده ام را در میاورد و ژستش حالم را به هم میزند . نگار فروزنده از اول تا آخر بی خودی بود . محمد رضا فروتن که هم خودش هم نقشش آخر ضعیف بود . نیکی کریمی هم ناخن هایش را خوب درست کرده بود . خلاصه فیلمی بود که اگر خواستید بروید ببینیدش بهتر است با خود تخمه و آدامس و پفک هم توی سالن ببرید .

* از همه دوستانی که طی حرکت انسانی خودشان با من تماس گرفتند ممنون . هنوز خوب نیستم و برای همین هم کم مانور دادم . میبخشید . ان شالاه تا یکی دو هفته ی دیگر جواب آزمایش و ام آر آی به دست و … در خدمتم و خدا فقط میداند که نگرانی هایم کمتر میشود یا نه اما خدارا صد هزااار مرتبه شکر دخانیات را دوباره راه انداخیتم . و دعا کنید خوب باشم تا ازسفر مهمی که دارم عقب نمانم … اگر سفر بروم و حالم خوب باشد قول میدهم همه تان را باخودم همراه کنم .

میس شانزه لیزه

 

 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

Beş soruda “Gandi Sokağı”nda Bir Gezinti

[ پرسه در خیابانن گاندی ، گفتگو با سانازسیداصفهانی گفتگو با سانازسیداصفهانی – مجله ادبی …

۲۹ نظرات

  1. yeki az doostan miGuf narimani nevisandeie khubi nis vaghean dorose bishtar kargardane ta nevisande zafe namaieshnameam vase hamine va bahat darmorede iradaiii ke gerefti movafegham
    vali khub az kar lezatam burdam o khandidam
    siamake safariam ke harFiiii Toosh nis:X:X:X

    muhakemaru nadidam ama naomidam az inke chize khubi bashe rastesh huselam az kimiaiiii dige sar rafte bemanad ke age nevisande bud huselam kamtar sar miraft

    omidvaram haleT beHTar shude basheچشمک

  2. سلام میس جان

    نمی دونم دلیل این همه بی احترامی به کیمیایی چیه ؟ (‌البته منظورم به کامنت گذاران محترمه ) به قول کیمیایی دوست دارم اینجوری باشم لطفا کاری با من نداشته باشید . والله میس جان به خدا همین آدمایی که مسخره اش میکنن و باد تو غبغب میندازن که این بابا پرت و هیچی حالیش نیست سر همون فیلم رییس در کرکره ای سینما حافظ رو از جا کندند . یه هنرمند بیوفته گوشه خونه پای نگاری بهتره یا اینکه اقلا یه کاری انجام بده که چهار نفر هم برن ببینند تا بقول صالح علا باهاش زلف گره بزنند .آلن رنه تو هشتاد و پنج  سالگی هنوز داره فیلم میسازه با همون معیارها و دیدگاههایی که داشته و داره ،‌درسته شاید هیچ کدوم از فیلمهاش مثل هیروشیما عشق من  نباشه ولی مهم بودن و حضور داشتن یه فیلمساز بزرگه .
    میس جان هر کسی بخواد کاری بکنه باید زور بزنه ، دیگه وای به حال یه آدمی بااین سن وسال کیمیایی . راستی بازم بگم من شیفته و عاشق کیمیایی نیستم ولی به عنوان یه هنرمند بهش احترام میذارم .

    همیشه خوب باشی .
    زنده باد میس شانزه لیزه کم پیدا .

  3. نه اینکه باغبون نیست.در گلخونه بسته است.

    این سطر هایده را خیلی دوست دارم.متفکر

  4. سلام میس جان
    احوالاتت چگونه است. مدتی بود که من نبودم اما آخرین بار که به جزیره سر زده بودم گویا از مدار خارج شده بود. خوشحالم که اکنون جزیره بر مدار خود می چرخد. متاسفانه فیلم کیمیایی رو ندیدم اما امیدوارم مثل رییس ناامید از سینما خارج نشم

  5. با سلام امروز اتفاقی وبت را بیدا کردم خیلی جالبه موفق باشی دوست داشتی به ما هم سر بزن .توکل بر خدا کن همه چی درست میشه

  6. من اون نمایشنامه ی منولوگ خودتو که برای کلاس نغمه ثمینی نوشته بودی خیلی دوست تر می داشتم تا باقی متونی که در این باب نوشته شده… یادته کدومو می گم..؟ همونی که یارو جن گیره هی با جنش حرف می زد… اسمش چی بود؟
    ضمناَ یک ساله که سیگار خوبی می کشم و از شما چه پنهون که ازش راضی ام… مالبرو فیلتر پلاس واقعاَ بهترین سیگار این دوره زمونه س… گرچه زمانی به تقلید از آلبرکامو جیتانس و به تقلید از چرمشیر کنت, و به تقلید از علی میمندی بهمن می کشیدمنیشخند… کلا از قدیم گفتن تقلید کار …ئه… خلاصه کار خوبی نیست…
    سالم باش و زنده تا سر فرصت ببینمت…

  7. yeki az doostan miGuf narimani nevisandeie khubi nis vaghean dorose bishtar kargardane ta nevisande zafe namaieshnameam vase hamine va bahat darmorede iradaiii ke gerefti movafegham
    vali khub az kar lezatam burdam o khandidam
    siamake safariam ke harFiiii Toosh nis:X:X:X

    muhakemaru nadidam ama naomidam az inke chize khubi bashe rastesh huselam az kimiaiiii dige sar rafte bemanad ke age nevisande bud huselam kamtar sar miraft

    omidvaram haleT beHTar shude basheچشمک

  8. میس جان  با "کوچه علی چپ" به روزم و جدا دوست دارم نظرتو بدونم لبخند

  9. hi honey! your announcement was interesting. I was very pleased with that . it was  well designed and is very informative. I hope that you will be succeful.

  10. سلام میس جان

    نمی دونم دلیل این همه بی احترامی به کیمیایی چیه ؟ (‌البته منظورم به کامنت گذاران محترمه ) به قول کیمیایی دوست دارم اینجوری باشم لطفا کاری با من نداشته باشید . والله میس جان به خدا همین آدمایی که مسخره اش میکنن و باد تو غبغب میندازن که این بابا پرت و هیچی حالیش نیست سر همون فیلم رییس در کرکره ای سینما حافظ رو از جا کندند . یه هنرمند بیوفته گوشه خونه پای نگاری بهتره یا اینکه اقلا یه کاری انجام بده که چهار نفر هم برن ببینند تا بقول صالح علا باهاش زلف گره بزنند .آلن رنه تو هشتاد و پنج  سالگی هنوز داره فیلم میسازه با همون معیارها و دیدگاههایی که داشته و داره ،‌درسته شاید هیچ کدوم از فیلمهاش مثل هیروشیما عشق من  نباشه ولی مهم بودن و حضور داشتن یه فیلمساز بزرگه .
    میس جان هر کسی بخواد کاری بکنه باید زور بزنه ، دیگه وای به حال یه آدمی بااین سن وسال کیمیایی . راستی بازم بگم من شیفته و عاشق کیمیایی نیستم ولی به عنوان یه هنرمند بهش احترام میذارم .

    همیشه خوب باشی .
    زنده باد میس شانزه لیزه کم پیدا .

  11. سلام
    حالت بهتره عزیزم ؟ من این چند وقت خیی گرفتار بودم و نتونستم اونجور که دلم یم خواد احوال پرسی کنم …شرمنده

    راجع به کیمیای که فکر کنم یه بار گفتم که از نظر من این آقا در اثر ضربه مغزیه ای چیزی تو دهه ۴۰ گیر کرده و انگار با زمان حال و مناسباتش هیچ سنخیتی نداره !
    ولی نمی دونم با وجود این چه مرضی دارم که می رم و فیلماشو می بینم !
    اینم باید ببینم !

  12. نه اینکه باغبون نیست.در گلخونه بسته است.

    این سطر هایده را خیلی دوست دارم.متفکر

  13. سلام میس جان
    احوالاتت چگونه است. مدتی بود که من نبودم اما آخرین بار که به جزیره سر زده بودم گویا از مدار خارج شده بود. خوشحالم که اکنون جزیره بر مدار خود می چرخد. متاسفانه فیلم کیمیایی رو ندیدم اما امیدوارم مثل رییس ناامید از سینما خارج نشم

  14. تئاتر شهر می ری جای منو خالی کن عزیزم ! یه نفس عمیق هم بکش به جای من !

  15. از احوالت به من خبر بده گلک ! امیدورام که بهتر شده باشی ! اسطقودوس دم کن بخور  برای قوت قلب خوبه چشمک دوستت دارم . اگه می تونستم بیام تا حالا هزار بار هر روز اومده بودم ایران عزیزم . هزار تا ماچ ناب

  16. منم محاکمه در خیابان رو دیدم. همه با خودشون چیپس وتنقلات آورده بودن. به معنای واقعی صدای خرت و خورت چیپس خوردن تو سینما رو اعصابه ها ناراحت . از فیلم هم اصلا خوشم نیومد… ولی عاشق تیتراژ اول کتاب قانونم نیشخند

  17. سلام میس بانو
    خدرا رو شکر که بهتری بهترتر هم می شوی
    کیمیایی؟؟؟ بیچاره سال هاست که سنگواره شده و مرتب تقلا میکنه که حرف بزنه اما حرفاش همون چاقو ضامن دارو رفاقت و مرد و مردانگی و…اینو یه جایی دیگه هم نوشتم قبلاً : فکر می کنم بخش زیادی از این فرهنگ جوادی و زیرگذری و … حاصل تلاش های کیمیاییست. که خرده فرهنگی رو که حتا در زمان خودش هم مهم نبود تبدیل به یک جریان در سینما و سپس فرهنگ در  ایران به ویژه تهران کرد
    در هر صورت دخترم تو با این حال خرابت می تونی انتخاب بهتری داشته باشی فیلم های این بابا رو هرکی ببینه افسردگی می گیره (بجز جواد طوسی البته!)
    مواظب خودت باش و دختر خوبی باش
    شادزی
    لبخند

  18. مگه چندتا عالیه هست؟…نمی دونم من وبلاگ ندارم.اما دوست وبلاگی تو هستم عزیزکم…یه خواننده ی همیشگی.ماچماچ

  19. با سلام امروز اتفاقی وبت را بیدا کردم خیلی جالبه موفق باشی دوست داشتی به ما هم سر بزن .توکل بر خدا کن همه چی درست میشه

  20. سلام میس جان، هنوز خوب نشدی؟ ناراحت
    امیدوارم زودتر بهتر شی، منکه داره دهنم سرویس میشه! آلرژی گرفتم خفن!
    از فیلم محاکمه کم کم دستم اومد که این مسعود خان داره درجا میزنه و تو رییس ئیگه کاملن مشهود بود این یکی هم حتمی خیر بهتر از اونا نیست!
    بهروز باشی!چشمکگلنیشخند

  21. من اون نمایشنامه ی منولوگ خودتو که برای کلاس نغمه ثمینی نوشته بودی خیلی دوست تر می داشتم تا باقی متونی که در این باب نوشته شده… یادته کدومو می گم..؟ همونی که یارو جن گیره هی با جنش حرف می زد… اسمش چی بود؟
    ضمناَ یک ساله که سیگار خوبی می کشم و از شما چه پنهون که ازش راضی ام… مالبرو فیلتر پلاس واقعاَ بهترین سیگار این دوره زمونه س… گرچه زمانی به تقلید از آلبرکامو جیتانس و به تقلید از چرمشیر کنت, و به تقلید از علی میمندی بهمن می کشیدمنیشخند… کلا از قدیم گفتن تقلید کار …ئه… خلاصه کار خوبی نیست…
    سالم باش و زنده تا سر فرصت ببینمت…

  22. بالاخره خبر از بی خبری بهتر است . آرزوی سلامتی دارم برای شما.
    شاد زی

  23. «حسني و ديوها» به تالار «هنر» رفتند
    دعوتین به تماشای نمایش ما.
    آپم.
    جن گیر رودیدم.تقریبا با نظرت موافقم.متن ضعیف بود و کارگردانی ضعیف تر….کار بدون بازیگر و جلف بازی …..هیچی نداشت و باز هم بازیگرا تونستن یک آدم رو نجات بدن.
    محاکمه رو ندیدم………حتما خواهم دید

  24. بزرگترین ضربه به جن گیر همونطور که گفتی سرعت در جمع کردنش بود البته دوستمون میگه شما زود کارو دیدین حالا بیاین . کلی فرق کرده و بهتر شده . اما جدا حال اون همه فشار و زور آوردن بغل دستی هارو ندارم .

  25. حسین مزارعی-کافه هفت

    ۳-اما راجع به استاد کیمیایی و فیلم آخرشون (استاد خطاب می کنم چون واقعا استاد بنده بودند و ایشون سینما رو به بنده آموختن)..به نظر من  کمی نسبت به این فیلم کم لطفی کردید البت من خودم برای اولین بار که فیلم رو دیدم کلی ناراحت شدم و تقریبا از سینما آـزادی تا خونه کون به کون سیگار روشن میکردم..اما  دومین بار که فیلم رو دیدم یه راست خدمت خود کیمیایی رسیدم تا رسما ازشون تشکر کنم..و بار سوم که فیلم رو دیدم نقد کوتاهی راجع به فیلم نوشتم که حتما در پست بعدی وبلاگم خواهم گذاشت که فکر کنم خیلی ها رو متقاعد می کند این کار یک تالیف دیگر در سینمای ایران است..البته شما که نمی خونید…..
    ۴- بشاش به هر چیز که واسه خودش چیزیه و خوشحال باش..

  26. «حسني و ديوها» به تالار «هنر» رفتند
    دعوتین به تماشای نمایش ما.
    آپم.
    جن گیر رودیدم.تقریبا با نظرت موافقم.متن ضعیف بود و کارگردانی ضعیف تر….کار بدون بازیگر و جلف بازی …..هیچی نداشت و باز هم بازیگرا تونستن یک آدم رو نجات بدن.
    محاکمه رو ندیدم………حتما خواهم دید

  27. بزرگترین ضربه به جن گیر همونطور که گفتی سرعت در جمع کردنش بود البته دوستمون میگه شما زود کارو دیدین حالا بیاین . کلی فرق کرده و بهتر شده . اما جدا حال اون همه فشار و زور آوردن بغل دستی هارو ندارم .

  28. برای ندیدن محاکمه مصمم تر شدم ! خنده

  29. حسین مزارعی-کافه هفت

    ۳-اما راجع به استاد کیمیایی و فیلم آخرشون (استاد خطاب می کنم چون واقعا استاد بنده بودند و ایشون سینما رو به بنده آموختن)..به نظر من  کمی نسبت به این فیلم کم لطفی کردید البت من خودم برای اولین بار که فیلم رو دیدم کلی ناراحت شدم و تقریبا از سینما آـزادی تا خونه کون به کون سیگار روشن میکردم..اما  دومین بار که فیلم رو دیدم یه راست خدمت خود کیمیایی رسیدم تا رسما ازشون تشکر کنم..و بار سوم که فیلم رو دیدم نقد کوتاهی راجع به فیلم نوشتم که حتما در پست بعدی وبلاگم خواهم گذاشت که فکر کنم خیلی ها رو متقاعد می کند این کار یک تالیف دیگر در سینمای ایران است..البته شما که نمی خونید…..
    ۴- بشاش به هر چیز که واسه خودش چیزیه و خوشحال باش..