احمد پژمان

بریده‌ای از گفتگوی سانازسیداصفهانی با استاد احمد پژمان ، چاپ شده در کتاب نامبرده،حسین سرشار

صمیمی و پُر کار

گفتگو با احمد پژمان

 ( گفتگو به صورت تلفنی از ایران به امریکا صورت گرفته است )

تا جایی که میدانم اولین اپرایی که به زبان فارسی نوشته شد کارِ شما بود به نامِ  ( جشن دهقان ) ، گرچه وقتی که تحقیق می کنیم با چند تا اسم و اثر دیگر  هم مواجه می شوم که  عدم سازمان دهی این اطلاعات آدم را سردرگم می کند ، آقای سرشار در جشن دهقان که اثر شما بود و در واقع در اولین اپرای تاریخ کشور نقش مهمی داشتند .  

– : بله .  این چیزهایی که می آیند  می نویسند همه اش اشتباه است ، امروز هر کس هر چیزی دستش می آید بر می دارد می نویسد  کسی هم جلوش را نمی گیرد . ببینید

من خیلی خوب سرشار را می شناسم . اگر به من بگویید می توانم دقیق به شما  بگویم توی این اینترنت کجا را درست و کجا را نادرست نوشته اند .

از تاریخ تولد ایشان بگیرید تا تشخیص صدای ایشان و کارهایشان و حتی تشخیص عکس ایشان و نحوه ی مرگشان ، گفتگو هایی پیدا کردم که از زبان خانم پری ثمر نقل شده بود و یا در بعضی جاها از زبان خانمی که اسم نمی برم نقل شده که مثلا ایشان زندان رفته بودند یا پرده خوانی می کردند  و داستان سرایی هایی این چنین ، چیزهای بی ربطی که خود خانم ثمر هم تکذیب کردند ، و اصلا ربطی به حرفه ی ایشان ندارد . به جای اینکه بیایند چهار تا عکس جدید از آن ایام رو نما کنند می آیند دروغ می بافند و چه جایی بهتر از اینترنت برای نشر اکاذیب .

–  : چه حرف هایی ، اصلا برای چی زندان برود ! عجیب است .

این مسئله البته برای من آن قدر مهم نیست که حرفه ی  ایشان و اینکه نسل من شاهد اپرا نبوده ، اپرا ندیده ، از اپرا اطلاعات درستی ندارد  ، گرچه زمانی صحنه های ما اجراهایی فاخر به خودشان دیده اند که انگاری از تاریخ حذف شده . دغدغه ی من الان همین است ، عکس ، مستندات که خودش یک جور سند است . مثلا شما از ( جشن دهقان ) عکسی ندارید ؟

-: از جشن دهقان نه اما از دلاور سهند چرا دارم . ( پشت تلفن مکث می کنند )اجازه بدید ببینم این جا دارم ( نفسم در سینه حبس می شود ) ، عکس ها ی دلاور سهند را انگار این جا ندارم ممکن است توی تهران باشد . یک آلبومی دارم که آن جا گذاشتمشان . . . عکس های سودابه ی تاجبخش و سرشار که رُل اول را در اپرای دلاور سهند بازی می کنند که دلاور سهند سرگذشت بابک خرمدین است .

   خب در مورد دلاور سهند ، فقط همین را می دانیم که در این اپرا ها مثلا بابک خرم دین  نقشی را ایفا کردند و در خسرو و شیرین رُل داشته اند و اطلاعات مختصر نه اطلاعات جامع . اما فقط به همین چند کلمه اکتفا شده توضیحی درباره ی کار یا  شیوه ی اجرایی یا مستندات موجود نیست . امروز متاسفانه هنوز خیلی ها را می شناسیم که در رشته ی نمایش و سینما درس می خوانند و اصلا برایشان مهم نیست که مثلا دوبلور هملت در فیلم کوزینیتسف کاووس دوستدار بوده خب این وحشتناک نیست ؟

– :  خب وقتی نشناسند دنبالش هم نمی روند . (میخندد ) باید اول فیلم رو ببینند .

خیلی ها فیلم را هم میبینند اما این کنجکاوی را ندارند . حالا برگردم به اینکه خوشبختانه از حسین سرشار به دلیل بازی در چند فیلم عکس و سکانس هایی به یادگار مانده شاید ده سال دیگر حسین سرشار را هم کسی نشناسد .

– : بله . درسته  ، سرشار فیلم هم بازی کرده ، زمانی هم که در ایتالیا بوده  و درس میخوانده کار  دوبلوری می کرده .  

بله . اما دوبله برای ایشان چیزی مایه ی مباهات و شغل جدی نبوده  ، حرفه ی ایشان و عشق و هنرشان اپرا بوده . بگذریم . دوست دارم بدانم از کی  و چطور حسین سرشار را شناختید و چه چیز باعث خلق اپرای جشن دهقان شد ؟

– : بله . اولین باری که سرشار را دیدم و شناختم ، زمانی بود که خودم نوازنده ی ارکستر سمفونیک بودم ، در واقع قبل از اینکه بروم رشته ی آهنگسازی بخوانم ، محل تمرین ما هم همین وزارت ارشاد کنونی بود ، قبلا وزارت فرهنگ و هنر یا هنرهای زیبا نام داشت که ما در آنجا تمرین می کردیم . ایرانی ها هیچ کدام با اپرا آشنایی نداشتند و آقای شیروانی نامی – ان شالله که زنده باشند – رفتند از ایتالیا چند نفر خواننده ی ایتالیایی به همراهی ایرانی هایی که در ایتالیا تحصیل می کردند و درس اپرایی میخواندند  جمع کردند و آوردنشان تهران . آنها  آمدند  در ارکستر سمفونیک و تمرین کردیم و بعد هم کنسرت دادیم . این اولین بار بود  که فقط آهنگ های اپرایی را اجرا می کردند . ما تا آن موقع اپرا ندیده بودیم . بعدها  بود که آمدند و خواندند ، یکیش آقای عنایت رضایی بود ، یکی آقای احمد پارسی بود ، یکی هم آقای سرشار بود ، گمان نمی کنم کس دیگری بوده باشد همین ها بودند . البته قبل از آن هم خانم فرح عافیت پور اگر اشتباه نکنم آمده بودند و خوانده بودند که کارشان بی نظیر بود . آمدند کارهایی از وردی و .. . را در تالارخواندند . من البته به لحاظ تاریخی خیلی دقیق یادم نیست . بعدها همین آدمها آمدند و یک سری آواز را به صورت کنسرت خواندند . بعد از چند سال آمدند دفتر اپرا باز کردند . حالا حتما آقای آریان پور این ها را خیلی دقیق به شما گفته باشند .

لینک خرید کتاب نامبرده حسین سرشار

انتشارات اختران

تدوین و گردآوری : سانازسیداصفهانی

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .