ادامه دارد . . .
ساناز سید اصفهانی
art, artwork, collage, collageart, collageartwork, gallery, sanaz seyed esfahani, sanazseyedesfahani, داستان, ساناز سید اصفهانی, میس شانزه لیزه
همان طور که در جریان هستید ، امشب هم مثل سی صد شبِ قبل ، در سیرکِ دور افتاده از شهر ، اجرا دارم و همان طور که میبینید در حالِ گریم کردنِ صورتم هستم و هیاهوی بیرونِ اینجا ، و طوفان تشویقی که برایم می شود ، مرهمِ تمامِ نیازهای سرخورده ام میشود و حالم را خوب و کیفم را کوک میکند ؛ یادتان نرفته که من به جز دلقک بازی و سیاه کردنِ مردم ، رقاصه ی روی طنابم و همه ی تماشاچی ها بخاطر من بلیط می خرند . هرچند خودم از بخشِ کلاه جادویی و پارچه های رنگى دویست متری که از کلاه سیلندر دار جناب ( جیم) بیرون میآید بیشتر لذت می برم و عاشق ارّه شدنم هستم اما تعریف از خود نباشد ، ملت ، عاشق رقصِ روی طناب من هستند ، وقتی پاهایم روی طناب می چرخد و دو دستم را مثل دو مِنها ی مُقطعِ بینِ صفرِ سرم نگه میدارم ، فقط بوی الکل و نمکِ چیپس و پاپکورن است که از میان تماشاچی ها در مجاری بویایی ام حرکت می کند . آنها سکوت می کنندو فکشان باز میماند و انگشت به دهان مرا مینگرند و من در همین حیص و بیص با موهای بلند و باز مشکی ام ، بی هیچ خطایی روی طناب پشتک پارو میزنم ، با گریمی با نیش باز و لبی کش آمده و سرخ . با چشمانی خون و دلی خون تَر . در لباسی منقش به پولک و دامن کوتاه ژپون دار . منم و طناب و سقفی بالای سرم ، چَتری پهن و رنگین کمانی ! ملت فکر میکنند دلم خوش است و سرم سلامت… از بس که مثل کنیز ملاباقر قبل و بعد از اجرا حرف میزنم . من ، امشب بعد از رقص روى طناب ناپدید می شوم . امشب توی رِوِرانس ، کسی من را نخواهد دید ، من به جاذبه ی ابرها دل و دین مى بازم و به آسمان پر مى كشم . ⭕️ اسم این تکه از داستان : وقتی خانم (گاف )، جیم می شود و توی کلاه سیلندری دنبالش می گردند! ⭕️